چرا آن­ها شوريدند؟

 

جيمز ايلينگ­ورث

مترجم: صادق افروز

 

موجی از سرکوب و ارعاب نژادپرستانه به دنبال شورش­های شهری، بريتانيا را فرا گرفته است. سياست­مداران و به اصطلاح متخصصين، هم­چون يک­ديگر، دلایل اصلی ناآرامی­ها را ناديده گرفته و خواهان فشار مضاعف بر محله­های سياه­پوست نشين و کارگری شده­اند.

ائتلاف دست راستی دولتی به رهبری حزب محافظه کار (توری) و ليبرال دموکرات­ها کوشش می­کنند سناريويی را عرضه کنند که در آن شورش بدون از پيش برنامه­ريزی شده­ی توده­ها را - که نتيجه­ی لبريز شدن خشم آنان بود- حاصل طرح از پيش تهيه شده­ی سازمان­های جنايت­کار معرفی کنند. در پارلمان، نخست وزير، ديويد کامرون، می­گويد: گانگسترها در مرکز اين اعتراضات قرار داشتند و همان­ها حملات حساب شده را طراحی کرده­اند.

چنين افسانه سازی­هايی به خدمت گرفته می­شود تا بسيج کامل ترور دولتی را بر عليه جوانان و محلات کارگر شين توجيه کنند. "ام آی پنج"، که معادل "اف بی آی" آمريکايی است و وظيفه­اش معمولا بر عليه فعاليت­های تروريستی است، به خدمت گرفته شده تا مظنونين در شهرها را دستگير کنند. پليس با يک عمليات حساب شده به خانه­های مردم حمله کرده و تاکنون چندين هزار نفر را دستگير کرده است.

دادگاه­ها احکام بسيار خشن تنبيهی صادر کرده­اند. بچه­های یازده ساله را به دادگاه­ها کشانده­اند تا برای پرتاب سنگ و شکستن شيشه محاکمه کنند. جوانان مهتم به شرکت در شورش­ها را برای جرایم کوچک به زندان­های طولانی محکوم کرده­اند.

آن طور که روزنامه­ی «گاردين» گزارش می­دهد: در منچستر، مادر دو فرزند، اورسلا نوين، پس از دريافت دوجفت شورت که ظاهرا در مرکز شهر به سرقت رفته بود، به پنج ماه زندان محکوم شد. در بريکستون، جنوب لندن، يک دانش­جوی بیست و سه ساله پس از سرقت چند بطری آب به ارزش سه و نیم پوند از يک سوپرمارکت به شش ماه زندان محکوم شد.

در همين زمان، رسانه­ها يک فضای نژادپرستانه و ارتجاعی ايجاد می­کنند. شوی «نيوز نايت بی بی سی»، تريبون را به مورخين محافظه­کاری مثل ديويد استارکی می­سپارد تا درباره­ی خشونتی که به طور ذاتی در فرهنگ سياه­پوستان وجود دارد و اين موضوع که "سفيدها سياه شده­اند"، داد سخن بدهند.

دولت به رهبری توری و رسانه­ها هيچ گاه به اين واقعيت اذعان نمی­کنند که علت اصلی شورش، فقر، رياضت اقتصادی و خشونت بيش از حد پليس است.

بحران اقتصادی که از سال­های 2008-2007 آغاز شد، آينده­ی ميليون­ها جوان را در سراسر بريتانيا نابود کرده است. محلات کارگری و فقيرنشين لندن و ديگر شهرها - به ويژه محلات سياه­پوست نشين­- در اين مدت از فقر و نابرابری رنج برده­اند، اما بازگشت وسيع و گسترده­ی بيکاری به ويژه در ميان جوانان شرايط را بسيار وخيم­تر کرده است.

رکود بزرگ به ياس و نااميدی بزرگ برای جوانان تبديل شده است، درست مثل مصر و يونان و اسپانيا. در حالی که نرخ رسمی بيکاری در بريتانيا نه درصد اعلام شده است، اين نرخ در ميان جوانان بیست درصد است. همين نرخ بيکاری در ميان جوانان سياه­پوست تا چهل و پنجاه درصد می­رسد.

اجرای برنامه­ی جديد کم کردن هزينه­ها توسط دولت ائتلافی کامرون، دست­يابی به آموزش و پرورش و خدمات اجتماعی را برای توده­های فقير و جوانان طبقه­ی کارگر با مشکلات بزرگی روبرو ساخته است.

در پايان سال قبل، دولت پرداخت کمک هزينه برای تحصيل را ملغی کرد. اين مقدار پول کم در هفته به دانش­جويان و دانش­آموزان کم بضاعت تعلق می­گرفت. ميزان شهريه­ی بعضی دانش­گاه­ها تا پانزده هزار دلار در سال افزايش يافت. بيش از يک سوم از صد و بیست و سه دانش­گاه بريتانيا به طور کامل شهريه را طلب می­کنند. اجرا شدن چنين قوانينی به محروميت کامل تحصيلی جوانان طبقه­ی کارگر پس از رسيدن به شانزده سالگی منجر می­شود. قطع شدن هزينه­ها به غير از آموزش و پرورش شامل حوزه­های ديگر هم می­شود. شورای محلی در هرينگی، که توتنهام يعنی مرکز شورش­ها را در برمی­گيرد، اعلام کرد سی درصد از بودجه­ی چهارصد و پنجاه ميليون دلاری شامل قطع هزينه­ها می­شود. اين به قطع هفتاد و پنج درصد برنامه­ها و خدمات ويژه­ی جوانان منجر خواهد شد. به دنبال چنين طرحی، هشت مرکز از سیزده مرکز جوانان در اين منطقه تعطيل خواهند شد.

دليل اوليه­ی شورش، خشونت و نژادپرستی اعمال شده از سوی پليس بود. قتل جوان بیست و نه ساله سياه­پوست، مارک دوگان، توسط پليس، جرقه­های اوليه­ی شورش را در توتنهام موجب شد. اين قتل تنها آخرين و دراماتيک­ترين شيوه­ی رفتاری بود که پليس هر روزه در شمال لندن عليه جوانان سياه­پوست به کار می­برد.

پليس هر روزه جوانان پسر و دختر سياه­پوست را مورد بازرسی و آزار و اذيت قرار می­دهد. در توتنهام، دو سوم کسانی که توسط پليس متوقف می­شوند، جوانان کم­تر از بیست سال هستند. جوانان سياه­پوست سه برابر هم­سن و سال­های سفيدپوست خود توسط پليس متوقف می­شوند. دارکوس هو، که تحليل­گری با سابقه است، در يک ويديو آن­لاين گفت: "پليس جوانان سياه­پوست را بدون هيچ دليلی متوقف کرده و مورد بازرسی قرار می­دهد." سرنوشت مارک دوگان نشان داد که مواجهه با پليس برای طبقه­ی کارگر و سياه­پوستان می­تواند مرگ­آور باشد. تقريبا سیصد و پنجاه نفر از سال 1998 تاکنون پس از بازداشت در بازداشت­گاه­ها جان داده­اند، ولی هيچ پليسی تاکنون مورد مواخذه قرار نگرفته است..

جای هيچ گونه تعجبی نيست که شرکت کنندگان جوان در اين شورش­ها، ديوارهای شهرهای بريتانيا را با شعارهايی عليه ديويد کامرون و پليس بريتانيا پوشش داده­اند. آن­ها درک به مراتب درست­تر و واضح­تری نسبت به ديويد کامرون درباره­ی دلایل قيامی که عليه نيروهای پليس، دولت و سيستمی که زندگی آن­ها را نابود کرده است، دارند!