کوبانی: انتفاضه­ای دیگر؟

 

لیلا دانش

 

جنگ سنگر به سنگر مبارزان کوبانی با تروریست­های سازمان یافته در دامن آمریکا و ناتو می­تواند آغازی باشد برای ختم وضعیت فجیعی که همین نیروها سال­های سال است در خاورمیانه به وجود آورده­اند. مقاومت حماسی کوبانی می­تواند آغازی باشد بر ختم جنایت علیه مردم این دیار به نام دمکراسی و مبارزه علیه تروریسم؛ می­تواند آغاز شکل نوینی از مبارزه و مقاومت در مقابل آمریکا و هم­پیمانان مرتجع منطقه­ایش باشد تا دیگر تصاویر سرهای از تن جدا شده در دست تروریست­های داعش و کشتار مردم بیگناه با بمب­های آمریکایی- ناتویی تنها تصویر رایج در منطقه­ی خاورمیانه نباشد. زنان و مردان کوبانی با سلاح­های سبک و ساده­شان نشان داده­اند که اگر تروریست نباشی و از تروریست­ها دفاع نکنی با کم­ترین سلاح هم می­شود سدهایی بر پیشروی جانیان فاشیستی امثال داعش بست؛ می­شود برای دفاع از حق حیات و زندگی علیه مرتجعین رنگارنگی که دهه­های متوالی است آتش جنگ و ناامنی را از این کشور به آن کشور و از این مرز به آن مرز می­کشانند، با قامتی بلند و استوار ایستاد. مقاومت کوبانی تا همین­ جا یک پیروزی است. درود بر مبارزان کوبانی! شاخص این امر اما پیروزی در صحنه­ی رودررویی نظامی نیست. حتی در حفظ شهر کوبانی نیست. کوبانی حتی اگر پس از این مقاومت جانانه به دست داعش یا هم­پیمانان پشت صحنه­ی داعش بیفتد، تا همین جا فصل جدیدی را در تاریخ خاورمیانه گشوده است که حکایت از امکان و ضرورت مقاومت و مبارزه­ی مستقل و شورانگیز مردمی علیه لشکرکشی دول بزرگ غرب به نام «دمکراسی» دارد.

شهر کوچک کوبانی امروز محل تلاقی روندهای بسیار پیچیده­ای در موقعیت جاری خاورمیانه است که از هر سر به کلاف بحران­های بزرگ سیاسی و اقتصادی بورژوازی در سطح جهانی مربوط می­شود. از هر سو که به این تصویر نگاه شود، جنبه­هایی از واقعیات تلخ و تکان دهنده از شرایط امروز جهان قابل مشاهده است. دیگرلازم نیست سئوال کنیم چطور ممکن است که پنجاه کشور علیه داعش وارد اتئلاف شوند و دور جدیدی از بمب ریختن بر خاک این منطقه آغاز شود، ولی داعش هم­چنان سوار بر تانک­هایش در محاصره­ی کوبانی و ایجاد رعب و وحشت بچرخد؟ لازم نیست سئوال کنیم که چطور دولت­هایی که با امکانات فنی - تکنیکی، مالی و تسلیحاتی گاه از خصوصی­ترین زوایای زندگی رقبایشان در آن سوی دنیا هم باخبرند، از قدرت­گیری و در قدرت ماندن جانواران اسلامی داعشی مات و مبهوت می­شوند؟ واقعیت اینست که داعش باران رحمت بود برای آمریکا و دول اروپایی درگیر در قریب دو دهه جنگ و جنایت، حضور نظامی، و هم­دستی و هم­داستانی با تروریست­های دست پرورده­شان در خاورمیانه. به پاس تلاش­های همه جانبه­ی آمریکا در تقویت تروریسم اسلامی در دو سه دهه­ی اخیر، اکنون زمان زیادی لازم نبود تا اگر نیروی نظامی آمریکا در عراق از در بیرون رفته، از پنجره بازگردد. آمریکا در این بازگشت جهت «مبارزه» علیه تروریسم به منظور زدودن نقش پیشین خود در وقایع خاورمیانه، مسئولیت شکل­گیری این جانوران را به عهده­ی دول منطقه­ای گذاشته است که حیات و ممات زیست سیاسی­شان را به سیاست­های آمریکا بسته­اند. 

داعش از یک­سو محصول سیاست­های آمریکا و دوستانش در منطقه است و از سوی دیگر محصول بن­بست سنت اسلامی. حتی پیش از عروج داعش و ارسال تصاویر فجیع عمل­کرد آن­ها به دنیا، معلوم شده بود که سنت اسلامی با همه­ی ظرفیت­های پنهان و آشکارش، در بحران بسر می­برد. مدل شیخ­های عربستان و قطرو امارات امروز حتی مورد انتقاد دوستان آمریکایی­شان است؛ جمهوری اسلامی ایران که خود داعش شیعی­هاست، سال­هاست در بن­بست بحران سیاسی اقتصادی و عدم مقبولیت جهانی دست و پا می­زند و خود یک پای ترور و ناامنی در منطقه است؛ ترکیه نیز که در یکی دو سال اخیر از جمله با سرکوب اعتراضات مردمی نشان داد که دیگر حتی ژست «دمکراتیک» هم نمی­تواند بگیرد، امروز از جانب آمریکا به عنوان یک پای عروج داعش خطاب می­شود. بحران جاری در خاورمیانه­ نه تنها ادامه­ی بحران جهانی سرمایه در عرصه­ی اقتصادی است، بلکه در عین حال بازتاب بن­بست سنت­های سیاسی در قدرت و از جمله سنت اسلامی است. دستجات تروریست اسلامی که اساسا همگی به همت کمک­های مالی و لجستیکی بزرگان جهان سرمایه شکل گرفته­اند، تاول­های متعفن همین دولت­های محتضرند. در چنین شرایطی اگر سوای درود فرستادن بر مبارزان کوبانی بنا باشد بر نکته­ی سیاسی­ای انگشت گذاشت و از شور و شوق مشاهده مقاومت توده­ای جاری فراتر رفت، باید از جمله از نقش شوینیسم ترک و ناسیونالیسم کرد در وقایع جاری گفت. مقاومت کوبانی چهره­ی متعفن این دو جریان کهنه­ی منطقه­ی خاورمیانه را از پرده برون انداخته است. و مباد روزی که مقاومت جانانه­ی کوبانی قربانی جاه­طلبی و سازش­کاری این دو نحله­ی ارتجاع خانگی شود.

 

ترکیه

تهاجم وحشیانه­ی داعش علیه کردها در مرز جنوبی ترکیه و هم­چنین دور جدید بمباران آمریکا و ناتو در عراق و سوریه به بهانه­ی حذف داعش، دولت ترکیه را با چالش­های بسیار جدی­ای مواجه کرده است. ترکیه پس از سال­ها تلاش ناموفق برای وارد شدن به اتحادیه­ی اروپا با بازتر شدن فضای رقابت منطقه­ای در خاورمیانه، عطای اروپایی شدن را به لقایش بخشید. تربیت تروریست­های اسلامی صادر شده به سوریه و تبدیل شدن به یک پای موثر گسترش ناامنی و جنگ در خاورمیانه در راستای تحقق این هدف بوده است. درطول دو سه دهه­ی اخیر و به موازات تلاش گسترده­ی آمریکا و کشورهای بزرگ اروپا برای صدور«دمکراسی»­ای که در مهد تولد خود با چالش­های عمیق اقتصادی و سیاسی دست به گریبان است، اسلام میانه­رو و منطبق شده با موازین «دمکراسی غربی» مورد توجه قرار گرفت. سنت اسلامی ترکیه که مبدع این مدل بود، توانست در طول حکومت خود با اعمال گسترده­ی سیاست­های نئولیبرالی موجب رشد اقتصادی ترکیه نیز بشود. این مدل اساسا به دلیل سمت­گیری نزدیک اقتصادی و سیاسی ترکیه با آمریکا و ناتو (و هم­چنین حرف­شنوی تاریخی از غرب) به عنوان سرمشق باقی مسلمین تبلیغ شد. در همین دوره، پروسه­ی مذاکره با پ پ ک نیز برای دولت ترکیه حلقه­ی دیگری بود از نمایش چهره­ای مدرن و «دمکرات». مدل ترکیه در تحولات موسوم به بهارعرب مورد توجه خاصی قرار نگرفت و در واکنش به بازتاب این تحولات در درون ترکیه به شکل اعتراضات خیابانی، همان پوسته­ی شکننده­ی «دمکراتیک» را هم وانهاد. اکنون به نظر می­رسد موضع اردوغان در مقابل پدیده­ی داعش، بستن مرز به روی مردم سرگردان و آواره­ی کرد، و شاخ و شانه کشیدن مجدد برای کردهای ترکیه، میخ آخر تابوت مدل اسلام «دمکراتیک» ترکیه را زده باشد. بورژوازی ترکیه با ظرفیت ارتجاع اسلامی- شووینیستی­اش، با موضع به غایت ضد انسانی­اش در مقابل آوارگان کرد روژئاوا، یک پای تداوم فجایع جاری در کوبانی است. 

 

ناسیونالیسم کرد

مقاومت جانانه­ی کوبانی در مقابل داعش می­رود تا تاثیرات پایداری نیز برسرنوشت مساله­ی کرد علی­العموم بگذارد. دولت اقلیم کردستان عراق، عروج و ظهور گسترده­ی داعش را بهانه و فرصت مناسبی دانست برای اعلام استقلال کردستان. و به اشکال مختلف خواهان کمک تسلیحاتی غرب به کردستان شد و فرصت پدید آمده را در عمل خوشامد گفت. در حقیقت برای جماعت جناب بارزانی (و حتی بسیاری دیگر که ربطی به این جماعت نداشتند) آن چه که در وهله­ی اول مهم بود، مرزهای کردستان و تقویت قوای نظامی دولت کرد بود. اینان باور کرده­اند که دید و بازدید با جان کری و باقی نام­داران غربی قرار است سرفصل تازه­ای در شکل­گیری دولت مستقل کرد باشد. در این رویکرد آن چه غایب بود، عواقب پدیده­ی داعش بود بر آتیه­ی سیاسی بخش­های بزرگی از منطقه­ی خاورمیانه، و تاثیر آن بر زندگی انسان­های بیگناهی که تنها جرم­شان تولد در این منطقه بوده است. حتی اگر پراگماتیسم را هم گاهی مجاز شمریم و این را به حساب ناروشن بودن ابعاد فجایع ناشی از عروج داعش در روزها و هفته­های اول بگذاریم، هنوز موضع ناسیونالیستی دولت پروآمریکای اقلیم کردستان در کنار فجایعی که بر سر مردم می­آمد، مشمئز کننده است(*). و البته شاید از کسانی که برای مقابله با کردهای ترکیه در کنار شووینیسم ترک ایستادند، نباید در نحوه­ی واکنش­شان به تهاجم داعش به مناطق شمال عراق و اقلیت­های مذهبی و قومی انتظار بیش­تری داشت. واقعیت اینست که نقش دولت اقلیم کردستان را دیگر حتی با ظرفیت ناسیونالیسم کلاسیک کرد هم نمی­شود توضیح داد، بلکه مساله اینست که دولت اقلیم کردستان و بخش­های بزرگی از بورژوازی کرد علی­العموم آینده و بقای سیاسی خود را بیش ازپیش در راستای سیاست­های جنگ افروزانه­ی آمریکا در منطقه­ی خاورمیانه می­بینند. از این رو هیچ عجیب نیست که اینان خود را هم­پیمان ترکیه می­بینند و نه مردم کردستان.

* * *

 

فریاد سلاح سنگین می­خواهیم تا عملیات زمینی انجام دهیم از دولت تحت حاکمیت بارزانی بلند شد که پیشمرگه­هایش آمادگی رزمی هم نداشتند، ولی دفاع مسلحانه و جنگ زمینی علیه تروریسم داعش را مردم کوبانی بر عهده گرفتند! امروز با گذشت چند هفته درگیری فشرده، دو چیز مایه­ی نگرانی است: اول، تقاضای کمک تسلیحاتی از اتئلاف علیه داعش از سوی رهبران کانتون کوبانی. دوم تلاش آگاهانه­ای در جریان است تا موفقیت نسبی مردم کوبانی در سدکردن پیشروی داعش را نتیجه­ی حملات هوایی نیروهای ائتلاف قلمداد کند. در صورتی که شواهد بسیاری از همان ابتدا حاکی از این بود که این بمباران­ها اغلب کاری به مواضع و پایگاه­های داعش نداشته­اند. هر چند حتی صحت این وقایع چیزی از ارزش مقاومت جانانه­ی کوبانی و درس تاریخی آن کم نمی­کند، اما نشان می­دهد که نه فقط مقاومت کوبانی، بلکه نوع حمایت­ها از آن در ماندگاری این تجربه و تعمیم آن موثر است. این مردم شایسته­ی زندگی انسانی­اند. رهبران ناشایست، سازش­کار و مرتجعی که از قبل این مقاومت، خواب جا گرفتن در ساختارهای قدرت منطقه­ای را می­بینند در راستای همان سیاستی عمل می­کنند که داعش اساسا برای تحقق آن شکل گرفته است: تامین استقرار قدرت آمریکا و هم­پیمانان اروپایی­اش در منطقه­ی خاورمیانه به منظور گسترش برده­داری سرمایه­دارانه. 

 

هفدهم اکتبر 2014

leiladanesh.wordpress.com

 

* این جا لازم نیست به صحت و سقم این خبر بپردازیم که دولت اقلیم کردستان خود از ماجرای حمله­ی برنامه­ریزی شده­ی داعش مطلع بوده است.