تو تصویرش کن!

 

احمد شاملو

 

سکوت آب می‌تواند خشکی باشد

و فریاد عطش؛

سکوت گندم می‌تواند گرسنگی باشد

و غریو پیروزمندانه‌ی قحط؛

هم‌چنان که سکوت آفتاب

ظلمات است.

 

اما سکوت آدمی فقدان جهان و خداست. ـــ

فریاد را تصویر کن!

عصر مرا تصویر کن

در منحنی تازیانه به نیش ­خط رنج؛

همسایه‌ی مرا

بیگانه با امید و خدا؛

و حُرمت ما را

که به دینار و درم برکشیده‌اند و فروخته.

 

تمامی الفاظ جهان را در اختیار داشتیم

و آن نگفتیم

که به کار آید،

چرا که تنها یک سُخن،

یک سُخن در میانه نبود:

آزادی!

 

ما نگفتیم،

تو تصویرش کن!