به بهانه هشت مارس
لیلا دانش
در طول سال گذشته از میان همه وقایع ریز و درشت، خشن و صلح آمیزی که به زن و مساله زن هم مربوط می شد چند واقعه در مقیاس جهانی و ملی ویژه بودند. نمیتوان هشت مارس امسال را بی کلامی در مورد این وقایع پشت سر گذاشت.
هند
خبر تجاوز گروهی به یک دختر دانشجو و مرگ رقتآور او کلاف خشم فروخفتهای را که نسبت به اعمال خشونت و اذیت و آزارهای جنسی آشکارو سیستماتیک در هند در جریان بود، گشود. رشتهای از تظاهرات گسترده در اعتراض به ناامنی جامعه برای زنان، خشونت و تجاوز، نقش کاتالیزاتوری پلیس سرکوبگرو همچنین دولتمردان جاخوش کرده در صندلیهای صدرات و وزارت توجه عمومی را به خود جلب کرد. صفوف عظیمی از زنان و به نحو آشکاری حتی مردان، به خیابانها آمدند و آشکارا پلیس را مورد خطاب قرار دادند که ایراد نه از نوع لباس پوشیدن زنان، بلکه از مجاز بودن توحشی است که اجازه یافته به نام مرد و مردان تن و بدن زن را اموال عمومیای تصور کند که تصرفش موضوع افتخار و مذاح میتواند باشد.
این وقایع و اعتراضات گسترده به آن در همان مملکتی صورت گرفت که آوازه رشد و توسعه صنعتی و تکنولوژیکاش، و همچنین مقام والایش در سلسله مراتب رشد اقتصادی در طول دهه گذشته فقط به کُرات آسمانی نرسیده است. معلوم شد میتوان بزرگترین دموکراسی جهان بود، پیشرفتهترین مراکز تحقیق و توسعه تکنولوژی کامپیوتری را داشت، اما کماکان در ضلع ناشناختهای از وجودت تجاوز به دخترانی را که شانس آورده و زنده به گور نشدهاند تحمل کرد. میتوان در صدر جدول اقتصادهای پیشرفته قرار گرفت و فقر و بیسوادی و درگیریهای عصر حجری قومی و مذهبی و تجاوزهای جمعی و فلهای به زنان را هم چاشنی بازار پر رونق بورس بازی کرد. میتوان قدر و منزلت امروز هند را در بازار اقتصاد نئولیبرالی مدیون صلح دوستی و پاسیفیسم گاندی در شکل دادن به هند «مدرن» دانست، اما هنوز دریده شدن پیکر زنان در خیابانهای دهلی را ناشی از بی بند و باری و بد لباس پوشیدن آنها قلمداد کرد.
مصر
خیزش گسترده مردم مصر در جدال با نظامیان باقیمانده از دولت حسنی مبارک و شرکایشان در جبهه اخوان المسلمین سنگرهای بسیاری را از دست داده است. در یک سال گذشته همپای تحکیم قدرت اخوان المسلمین، مبارزه آشکاری علیه تحمیل قوانین اسلامی در حیطه زندگی اجتماعی در جریان بوده است. اخوان المسلمین بخش مهمی از اپوزیسیون بورژوایی مصر در دوره حاکمیت حسنی مبارک بود. آنها در دوره خیزش گسترده موسوم به بهارعرب با حفظ پیوندهای خود با سیستم حاکم ابتدا در حاشیه نظارهگر ماندند تا پرونده سیاسی خود را در همگامی با اعتراض مردمی آلوده نکنند. اما از آن جا که سنت اسلامی در شرایط حاضر یک کاندید مهم عرصه سیاست در خاورمیانه است، به سرعت آماده ایفای این نقش در مهار کردن اعتراضات مردمی و انتقال از دولت مبارک به دولتی جدید شدند.
اولین واکنشهای عمومی به فعال شدن اخوان المسلمین بر این محور بود که چه نوع حکومت اسلامی را مد نظر دارند و این که آیا تشابهی با مدل ایران دارد یا نه. اخوان المسلمین به سرعت به رفع و رجوع در این مورد پرداخته و خصوصا آشکارا از اسلام تندرو فاصله گرفتند. اما سوال مهمتری که به زندگی روزمره مردم مربوط میشد، در حیطه نقش قوانین اسلامی در زندگی اجتماعی و خصوصا در رابطه با حقوق زن بود. فاصله گرفتن رهبران اخوان المسلمین از «خشونت» فقط چراغ سبزی بود به غربیها مبنی بر فاصله گرفتن از گروههای تندروی مثل دار و دسته القاعده. اما دیری نپایید که معلوم شد رابطه این دولت با خشونت بر چه مبنایی است. اعتراضات گسترده در تقابل با اعمال قوانین اسلامی، بیکاری و بی حقوقی که مردم برای آنها به خیابان آمده بودند با تجاوز و خشونت و برخوردهای آشکارا ضد زن پاسخ گرفت. در ماههای اخیر موج جدیدی از اعتراض زنان علیه حکومت در صدر اخبار بوده است. برای ما که تجربه حکومت اسلامی را داریم و دیدهایم که چگونه اولین تهاجمات آشکار دولت برای محکم کردن جای پایش با نشان کردن زنان آغاز شد، این تکرار تلخ تاریخ رقتآور است. بورژوازی حاکم مستقل از ملیت و مذهبش هرگز تردید نکرده است که با تهاجم به زنان به سادگی میتواند صفوف اعتراض را پراکنده کند. و هر چه این تهاجمات به نحو آشکارتری ناموسی باشد، ظاهرا کارکرد بیشتری دارد. با علم به این موضوع، دولت اخوان المسلمین هیچ کار غریبی نمیکند که اوباش را به خیابان میریزد تا با تعرض آشکار به زنان، هم مردانی را که تاب تحمل «بی آبرو» شدن ندارند ویا حمایت از زنان را کسر شان وقار «مبارزاتشان» میدانند به کنج خانهها روانه کند؛ وهم مانع حضور گستردهتر زنان در اعتراضات شود.
سیاست جدید اخوان المسلمین در مقابل زنان مصر، تا همین جا با صف مقاومت مصمم زنان مواجه شده است. اما در هیچ کجای این اعتراضات هنوز بارقههای شکلگیری یک مقاومت اجتماعی که خشونت و تجاوز علیه زنان را ناشی از نیاز بالفعل حکومت نئولیبرالی اخوان المسلمین بداند و ربط این تهاجم عنان گسیخته را با سناریوهای در حال شکلگیری برای مصر و دیگر کشورهای عرب «بهار» زده بفهمد، دیده نمیشود. برهنه شدن اعتراضی علیا ماجده زن جوان مصری در اعتراض به قوانین اسلامی زمانی که سپاه اخوان المسلمین از پشت نظامیان و اعوان و انصار حسنی مبارک به جلوی صحنه پرت میشدند، بیش از آن که به عنوان یک خشم موجه فهمیده شود، در رده مقولات قابل بحث با اما و اگرهای شناخته شده دستهبندی شد. برهنه شدن علیا ماجده نه فقط در مصر که حتی در میان تبعیدیان و مهاجرین «آزادیخواه» در اروپا کارکرد فرهنگ سکسیستی و ناموسی را حتی در لوای مواضع «طبقاتی» و «مارکسیستی» از پرده برون انداخت.(1) اعتراض به وقایع جاری در مصر در مقایسه با نمونه مشابه در هند، نشان میدهد که زن در خاورمیانه و در چالش سنت اسلامی راه درازی در پیش دارد تا از شر سکسیسم خلاص شود. این سکسیسم سیستماتیک و عنان گسیخته هیچ ربطی به فرهنگ عشیرهای و فئودالی ندارد، بلکه دقیقا محصول بلاواسطه جامعه سرمایهداری با پوشش فرهنگ و ایدئولوژی اسلامی است که تاثیراتش بسیار فراتر از اعتقاد به مذهب و ادای آداب مذهبی است. جان سختی این محصولات است که اعمال مجازات قانونی در این زمینهها را هم به کار فرهنگی و عرف جامعه محول میکند.
سندیکای شرکت واحد
هیات مدیره سندیکای شرکت واحد در همین اواخر طی یک اطلاعیه بسیار رازآلود، آقای اسانلو را از ریاست سندیکا خلع کرد. سندیکای شرکت واحد در سالهایی که تلاش برای ایجاد تشکلهای کارگری پُر رونقتر از امروز بود، طی یک مبارزه شورانگیز و همچنین با نقش بلاتردید آقای اسانلو ایجاد شد. سندیکای شرکت واحد نه فقط در حیطه سیاست روز (که انتظاری هم نبود)، بلکه حتی در حیطه مسائل صرف کارگری هم هیچ گاه سمت و سویی که حکایت از تمایل به تغییرات بنیادیای در جامعه داشته باشد، اتخاذ نکرد. و تا جایی که به موضع خود آقای اسانلو برمیگردد، علیرغم زندان و دستگیری و شکنجه و زبان بریدن، حمایت ایشان از جناح اصلاحطلب حکومت بر کمتر کسی ناروشن بوده است.
در برخورد به این اطلاعیه چند خطی، عدهای که فقط دنبال این هستند که از هر واقعهای یک گسست طبقاتی و یک جهش سیاسی و یک پرش ایدئولوژیک را وصله دار و ندارشان کنند، طبق معلوم نتیجه گرفتند که راه پیشروی چپ باز هم مهیا شده است! بخش بیشمار دیگری در این مجادله به همه چیز پرداختند، الا این که بگویند: اگر این مجادله بر سر موضع سیاسی است، که پس باید گفت هیچ کدام از بخشهای رهبری سندیکا موضع طبقاتی رادیکالی را اتخاذ نکردند. در حقیقت، اطلاعیه چند خطی هیات مدیره سندیکا تنها آشکار کردن یک بنبست جدی در یکی از واقعیترین تشکلهای کارگریای است که در دهه اخیر تشکیل شد.
اما حواشی نه چندان کمرنگ بحث بر سر سندیکای واحد از زاویه حقوق زن نیز بسیار قابل تعمق بود. بحث بر سر مسالهای است میان دو مرد در هیات مدیره سندیکا و یک زن که او خود نیز فعال این عرصه بوده و از قضا همسر سابق یکی از این دو عضو هیات مدیره. یکی از پناه بردن به فرهنگ ضد زن جمهوری اسلامی ابا نمیکند و دیگری که بناست در خارج کشور سخنگوی جنبش سبز و یار و یاور شاخه کارگری آن باشد، بر خود جایز نمیداند که کلامی در مقابله با این فرهنگ عمیقا ضد زن بر زبان آورد!
بشر در هزاره سوم تاریخ خود به سر میبرد و یا در قرن چهاردهم، برای آنها که هنوز در عمق تفکرشان اسیر زهر مذهب هستند. فعال کارگریای که رابطه جن و بسماللهی زن و حکومت اسلامی را در این سی سال حکومت اسلام نفهمیده باشد؛ فعال کارگریای که حداقل در همین ماههای گذشته اعتراضات گسترده در هند و مصر را از هر تلویزیون و رادیوی سانسور زدهای هم دیده و شنیده و باز هم عمق ماجرا را نفهمیده باشد؛ فعال کارگریای که هنوز رابطه فرهنگ ضد زن و موقعیت کارگر را در جامعه سرمایهداری نفهمیده باشد؛ فرق زیادی نمیکند که از کدام جناح بورژوازی حمایت می کند. و به طریق اولی فرق زیادی نمیکند که در این مجادله چه کسی دنبال کلاهی از این نمد میگردد.(2)
* * *
دفاع از حقوق انسانی زن بی قید و شرط است، همچنان که دفاع از حق آزادی بیان و تشکل. کوچکترین تبصره بر این که این یکی دامناش کوتاه بود و آن یکی به سرنوشت بچه و خانوادهاش فکر نکرد؛ یکی با برهنه شدن آبروی ملی را بر باد داد و آن دیگری با زیاده خواهی حق مردان را پایمال کرد؛ هیچ معنایی ندارد جز سنگ انداختن در مقابل مبارزهای که گرچه حول مساله زن رقم میخورد، اما در حقیقت یک پایه بنیادی حق بشر و بشریت است.
باشد که با گسترش این آگاهی و برخورداری از این حقوق، ویژگی روز هشت مارس یادآوری عصر جهالت بشر باشد و نه صرفا هم پیمانی برای مبارزهای که فیالحال سدهها قدمت دارد.
* * *
1- در حمایت از اعتراض علیا ماجده، زنان دیگری از جمله زنان ایرانی، برهنه شدند. بی آن که وارد چند و چون این اعتراض شویم، از یک نکته بدیهی نمیتوان گذشت. بخشی از اعتراضات انقلابیون و روشنفکران چپ ایرانی که زیر سئوال بردن آشکار حرکت جسورانه علیا ماجده با پزهای انقلابی و روشنفکریشان جور در نمیآمد، به انتقاد به مدافعین ایرانی این حرکت پرداختند. یکی از اینها نشریه «آلترناتیو» بود که ظاهرا توسط عدهای دانشجو تهیه میشود. «آلترناتیو» با رویکردی بسیار عقب مانده و متاثر از فرهنگ شیعی، مقالات و پلمیکهایی را در نشریه خود به این مباحث اختصاص داد. این ابتکار واپسگرا مایه تاسف بود نه فقط برای این که در پوشش مارکسیسم یک موضع ناب سکسیستی در برخورد به برهنگی اعتراضی داشت، بلکه درعین حال برای این که بازگو کننده عمق تاثیرات فرهنگ سی سال حکومت اسلامی بود بر نسل جوانی که در جستجوی راه برون رفت از بیغولههای دهشتناک این جامعه از چاه به چاله افتاده است.
2- محمود صالحی چهره شناخته شده دیگر جنبش کارگری در مصاحبهای پیرامون این واقعه ضمن مرزبندیهای سیاسی انتقاد جالبی به آقای اسانلو دارد. صالحی تلویحا اسانلو را برای این که به همسرش (که متحمل رنج دوری اسانلو در زندان شده و...) «پشت» کرده، مورد انتقاد قرار میدهد. از این که این فیالنفسه صغیر دانستن یک زن عاقل و بالغ است که حتما خود صلاح خویش را تشخیص میدهد، بگذریم. آقای صالحی حتما میداند که به رسمیت شناختن حق طلاق یکی از وجوه آزادیهای فردی در جامعه مدرن است. قائل بودن به این حق با توجه به این که حتی در جمهوری اسلامی هم - البته با زحمت و مشقت- قابل وصول است، انتظار بزرگی از امثال آقای صالحی نیست. نمونه جالب دیگر از مدعیان این بازار مکاره دکتر قراگوزلوست. ایشان هم صفحات بسیاری اندر باب وقوع یافتن پیروزیهای طبقاتی مرقوم فرمودهاند. به جزییات این موضعگیری جای دیگری باید پرداخت. آقای قراگوزلو در این موضعگیری کلامی هم درباره وجه ناموسی این مجادله نمیگوید. از قراگوزلو دو مقاله پیشتردر مورد مساله زن خواندهام: «جنبش زنان در گیومه» و«ناامنی جنسی زنان و جنبشهای فمینیستی». شخصا با خواندن این دو مقاله قانع شدم که این تنها نثر آقای دکتر نیست که آخوندی است! و شاید ندیدن این وجه بحث در نوشتههای «طبقاتی» ایشان در باره سندیکای واحد خیلی مایه تعجب نباشد.
هفت مارس 2013
leiladanesh.wordpress.com
* اگر عضو یکی از شبکههای زیر هستید، میتوانید این مطلب را به شبکهی مورد نظر خود ارسال کنید:
Delicious
Facebook
Twitter
دنباله
Google
Yahoo
بالاترین
كانون پژوهشى «نگاه»، www.negah1.com