جنبش و تشکل­های زنان در دوران انقلاب مشروطه

 

یونس پارسا بناب

 

شوراهای زنان

شوراها و دیگر سازمان­های زنان که در دوره­ی اول انقلاب مشروطیت در ایران در دفاع از انقلاب مشروطیت و احقاق حق برابری و رفع ستم بر زنان به وجود آمدند، متنوع و بی­شمار بودند؛ ولی به خاطر حاکمیت جّو خرافات مذهبی از یک سو و تسلط رژیم استبداد از سوی دیگر، هویت و وجود آنان برای سال­های مدید از نظر مردم ایران پنهان نگاه داشته شد. نویسندگان بزرگ و مورخین شاخص مشروطیت مانند کسروی، ملک زاده، آدمیت، نظام مافی، محیط مافی، ناظم الاسلام کرمانی، صفائی، دولت آبادی، رضوانی و دیگران نیز با این که به این انجمن­ها و شوراها در آثار خود اشاراتی کردند، ولی یا به خاطر جّو حاکم نخواستند و یا به خاطر کمبود دانش خود نتوانستند در معرفی این شوراهای انقلابی و زنان مبارز و ییگیر نقشی در خور شایسته خود انجام دهند. ولی در بیست سال اخیر (1364-1384) مورخین و نویسندگان برجسته­ای مثل سیما بهار، فرح آذری، پری شیخ الاسلامی، فخری قویمی، هما ناطق، عبدالحسین ناهید، بدرالملوک بامداد و منصوره نظام مافی، اطلاعات مفید و جامعی درباره­ی اهداف انقلابی و کم و کیف تشکیلاتی شوراهای زنان دوره­ی اول مشروطیت در اختیار دانشجویان تاریخ سیاسی ایران قرار داده­اند. در این جا به مهم­ترین این نهادها اشاره می­کنیم:

- «انجمن آزادی زنان»، در 1907

- «اتحادیه­ی غیبی نسوان»، در 1907

- «انجمن نسوان ایران»، در 1910

- «انجمن نسوان وطن»، در 1910

- «شرکت خیّریه خواتین ایران»، در1910

- «اتحادیه­ی نسوان»، در 1911

- «انجمن همّت خواتین»، در 1911 و

- «شورای هیات خواتین مرکزی»، در 1911

با این که این انجمن­ها عمدتا در تهران فعالیت داشتند، ولی در شهرهای دیگر ایران و خارج از ایران نیز زنان در این دوره در راه احقاق حق آزادی­های دموکراتیک و برابری متشکل شده و علیه تاریک اندیشی، «سنن مضّر»، به مبارزه روی آوردند. معروف­ترین آن­ها عبارت بودند از:

«شورای زنان» ( نیمه مخفی) در تبریز در سال 1907، «هیات زنان اصفهان»، «انجمن خیّریه­های نسوان ایرانیان مقیم استانبول» و «انجمن زنان ایران» در عشق آباد، به رهبری شمس کسمائی، شاعره بزرگ در 1909.

«انجمن آزادی زنان» یکی از قدیمی­ترین سازمان­های سیاسی زنان در ایران است که در سال 1906 در تهران تاسیس شد و یکی از انسان­های ارجمند و انقلابی این انجمن، تاج السطلنه قاجار، دختر ناصرالدین شاه، بود که بررسی کتاب خاطرات او نشان می­دهد که او شاید اولین زن فمینیست - سوسیالیست تاریخ ایران بوده است. از فعالین دیگر این انجمن این جا باید از افتخار السطنه، خواهر تاج السطنه، صدیقه دولت آبادی و شمس الملوک جواهر کلام (که هر دو در دهه­ی 1300 خورشیدی (1920 میلادی) نقش مهمی در تاریخ معاصر مبارزات زنان ایران بازی کردند) نام برد.

«انجمن نسوان ایران» در سال 1910 در تهران توسط شصت نفر از زنان فعال و شاخص تشکیل شد. این انجمن اخذ قرض خارجی و خرید کالاهای خارجی را بایکوت کرد و در ایجاد مدارس دخترانه، مدارس اَکابر و یتیم خانه­ها قدم­های موثری برداشت. انجمن­ها و شوراهای زنان در دوره­ی اول مشروطیت با هم­دیگر در اکثر تظاهرات و اعتراضات علیه نفوذ دولت­های خارجی در امور ایران و حمایت از آزادی­های ملی و دموکراتیک همکاری نزدیک داشتند.

بعضی از زنان مشهور این دوره که در انجمن­ها و شوراها فعالیت­های گسترده و فراگیر داشتند، عبارت بودند از:

- صدیقه دولت آبادی، ناشر نشریه «زبان زنان»؛

- محترم اسکندری، یکی از زنان سوسیالیست در دوره­ی مشروطیت؛

- هما محمودی، شاعر و نویسنده­ی قمینیست و یکی از سازماندهان تظاهرات دلاورانه و تاریخی زنان در مقابل ساختمان مجلس در آذر و دی 1290 خورشیدی ( دسامبر 1911)؛

- شمس الملوک جواهر کلام، نویسنده، از فعالین جنبش زنان و معلم تاریخ ایران؛

- بی بی وزیر اوف، موسس «دبستان ابتدائی دوشیزگان» در تهران، در سال 1907؛

- طوبا آزموده، مدیر مدرسه­ی «ناموس» در سال 1907؛

- دُرّت المعالی، از فعالان انقلابی و ضد امپریالیست، در جریان مذاکرات دول روس و انگلیس برای تجزیه­ی ایران، در سال 1907؛

- صفیه یزدی، موسس «مدرسه­ی دخترانه» در سال 1910 و یکی از فمینیست­های شاخص و ماهرخ گوهرشناس، موسس «مدرسه­ی دخترانه­ی ترقی» در 1911 و مبلغ آزادی و برابری زنان؛

دشمن شماره­ی یک زنان و شوراهای زنان، شیخ فضل اللّه نوری رهبر ملامنازع جناح محافظه کار و سنت گرای علمای مذهبی بود. فتوای نوری علیه مدارس دخترانه و حقوق زنان باعث عکس­العمل شدید در بین زنان مبارز علیه نوری و دیگر علمای محافظه­کار مثل سید علی شوشتری گشت. شکایات و اعتراضات و دیگر فعالیت­های زنان آزادی­خواه علیه نوری به طور چشم­گیر و وسیعی در مطبوعات دوره­ی اول انقلاب 1906-1908 به ویژه در «مساوات» «حبل المتین» «صوراسرافیل» و «ندای وطن» منعکس گشتند و بدون شک در بی اعتبار ساختن و افشای هویت زن ستیزی و ماهیت به غایت استبدادی و ضد مشروطه طلبی نوری در ملاء عام نقش بازی کردند.

انتقادات کوبنده­ی زنان فعال در این دوره فقط متوجه علمای محافظه­کار سنت­گرا نبود. آن­ها هم­چنین به بی عملی و عدم وجود یک برنامه برای پیشرفت و رفاه اجتماعی در مجلس شورای ملی دوره­ی اول نیز برخورد کرده و از مجلسیان که اکثرشان مخالف آزادی زنان بودند شدیدا انتقاد کردند. ولی در همین دوره بودند مردانی که هم در مجلس و هم در مطبوعات از آزادی زنان، گشایش مدارس دخترانه و گسترش شوراهای زنان حمایت کردند و یا حداقل وجود آن­ها را تحمل کردند. از نمایندگان مجلس اول که از حقوق و خواسته­های زنان دفاع کردند در این جا می­توان از وکیل الّرعایا، نماینده­ی همدان، و تقی زاده، نماینده­ی تبریز، نام برد. ولی زنان فعال و رهبران شوراهای زنان از انتقادات خود دست برنداشتند و بعد از کودتای محمد علی­شاه در تیر 1287 خورشید (ژوئن 1908 میلادی) و بمباران مجلس (که مقاومت و مبارزه علیه استبداد و ارتجاع به تبریز منتقل شد)، زنان نیز گروه گروه به تبریز عزیمت کرده و در آن جا به انجمن تبریز، مرکز غیبی، ستارخان و مجاهدین پیوستند.

 

انجمن­ها و جنبش زنان

در دوره­ی اول انقلاب مشروطیت زنان در جنبش ملی با تشکیل انجمن و گشایش مدارس دخترانه به فعالیت­های سیاسی و اجتماعی روی آورده و همان طور که قبلا شرح داده شد، علمای محافظه­کار را که مخالف آزادی و تحصیل زنان بودند به چالش­های جدی طلبیدند. بعد از کودتای محمد علی­شاه و بمباران مجلس، تعداد کثیری از زنان از تهران و شهرهای دیگر به سوی تبریز روان گشتند تا در آن جا به انقلاب مجاهدین تبریز تحت رهبری ستار خان بپیوندند. در محاصره­ی شهر تبریز توسط قوای محمد علی­شاه و روس­های تزاری که ده ماه طول کشید، زنان به گفته­ی شماره­های مختلف نشریه­ی «انجمن»، ملبس به لباس مردان در محلات مختلف تبریز در مقابل ضد انقلاب به نبرد برخواسته و در روستاهای حومه­ی تبریز مسلخ گشتند. طبق گزارش «حبل المتین» و پری شیخ الاسلامی در کتاب «زنان روزنامه نگار و اندیشمند ایرانی» (چاپ 1362، تهران) در یکی از نبردهای خیابانی تبریز بیست زن که به لباس مردانه ملبس بودند در میان کشته شدگان پیدا شدند. کریم طاهرزاده  بهزاد، یکی از شرکت کنندگان در جنگ تبریز بعد در کتاب معروف خود، «قیام آذربایجان در انقلاب مشروطیت»، نوشت وقتی که از یک سرباز زخمی خواستند که برای معالجه لباس­هایش را از تن خود در آورد، سرباز زخمی حاضر نشد و ستار خان مجبور به مداخله گشته و وقتی که متوجه شد که علت عدم همکاری سرباز این است که او زن است، عمیقا تحت تأثیر قرار گرفت. بالاخره زنان در دوره­ی نبرد تبریز با شهامت و بردباری حماسه­ها آفریده و خدمات بی نظیری به جنبش مردم ایران نمودند.

بعد از پیروزی مشروطه طلبان و تبعید محمد علی­شاه و آغاز دوره­ی دوم مشروطیت در 1288(1909 میلادی) فعالیت زنان بیشتر از پیش فراگیر و چشم­گیر گشت. در دوره­ی دوم مجلس شورای ملی، زنان در «انجمن خواتین وطن» و دیگر انجمن­ها و شوراها شدیدا به مخالفت با برنامه­ی دولت و مجلسیان که می­خواستند قروض سنگین از روسیه و انگلستان بگیرند برخاستند و جلسات متعددی برای بحث و مناظره روی مسایل مختلف سیاسی و اجتماعی بر پا کردند. بی بی وزیر اُف، مدیر مدرسه­ی ابتدایی دختران، در جلسات مختلفی که در خانه­ی خود بر پا می­کرد از شرکت کنندگان با صرف چایی و قلیان پذیرایی می­کرد.

در این دوره زنان با ایجاد کنفرانس­ها و حتی نمایش­نامه­ها پول جمع کرده و آن را در خدمت جنبش زنان قرار دادند. در بهار سال 1289 خورشیدی (1910) نزدیک به پانصد نفر زن با حضور و شرکت خود در یک نمایش تئاتری و فروش بلیت­های صد تومانی موفق شدند که با جمع­آوری پول برای دختران یتیم یک مدرسه­ی اَکابر و یک کلنیک زنانه دایر کنند. این نمایش تئاتری که در باغ اتابک برگزار گردید، توسط انجمن خواتین وطن به مورد اجرا گذاشته شد. در سال­های 1289-1290 برنامه­های مختلف فرهنگی در تهران و تبریز توسط زنان اجراء گردید که در نوع خود بی نظیر بودند. یکی از این برنامه­های فرهنگی توسط زنان ارمنی ایران، که از هواداران سوسیال دموکرات­های ایران بودند، به مورد اجرا گذاشته شد که نویسنده و کارگردان آن گریگوریکی کیان بود که همسرش استوریک یکی کیان معروف­ترین هنرپیشه­ی زن این دوره از تاریخ ایران محسوب می­گردد.

یکی دیگر از زنان فعال و قمینیست ایران در این دوره، بیان اُف از اعضای اصلی «انجمن مجاهدین تبریز» بود. او نه تنها در بین زنان تهیدست شهری و دهقانان روستاهای تبریز فعالیت می­کرد، بلکه از طریق مکاتبه از زنان ثروتمند و اریستوکرات نیز دعوت می­کرد که به جنبش زنان دوره­ی مشروطیت بپیوندند. شاهزاده تاج السطلنه، دختر ناصرالدین شاه، تحت تاثیر مکاتبات بیان اُف به صحنه­ی مبارزه کشیده شد و در این زمان به یکی از فعالین «انجمن آزادی نسوان» تبدیل گشت. به نظر نگارنده، تاج السطلنه اولین زن فمینیست ایران است که در خاطرات خود روی مسایلی که تا آن زمان حتی صحبت و بحث در مورد آن­ها تابو محسوب می­شد، به روشنی موضع گرفته و زنان را به مبارزه علیه ازدواج «مصلحتی» و حجاب، فحشاء، ازدواج­های بدون عشق و حق طلاق یک طرفه (برای مردان) دعوت کرده است.

عصمت تهرانی، که در دوره­ی دوم انقلاب مشروطیت به طور مرتب تحت نام مستعار «طیره» در نشریه­ی «ایران نو» مقالاتی درباره­ی حقوق زنان می­نوشت، نیز از زنان مبارزه و فعال این دوره محسوب می­گردد. او در این مقالات پیوسته خاطر نشان می­سازد که زنان تحصیل­کرده و روشن­فکر می­توانند نقش کلیدی در پیشرفت مشروطیت و جامعه مدرن داشته باشند. طیره در این مقالات شدیدا علیه تعدّد زوجات موضع گرفته و «برتری» و «هوشمندی» مردان را در مقایسه با زنان به چالش طلبید.

از دیگر زنان فعال این دوره که در راه مبارزه برای زنان جانفشانی­ها کرده و بدین وسیله به کلیت جنبش تجددطلبی و مشروطه خواهی خدمات شایانی نمود، دکتر کحال مدیر نشریه­ی معروف «دانش» مخصوص زنان بود.

انجمن­های زنان در این دوره فعالیت خود را محدود به حقوق زنان نکرده، بلکه آن­ها در مسایل سیاسی روز نیز به طور جدی درگیر گشتند. در نوزدهم نوامبر 1911، دولت روسیه­ی تزاری با رضایت و حمایت دولت امپراطوری انگلستان طی یک اولتماتوم نظامی از مجلس دوم ایران خواست که مورگان شوشتر را در عرض چهل و هشت ساعت از ایران اخراج سازد. شوشتر مسئول مشاور مالی مدبری بود که از طرف دموکرات­ها برای اصلاحات مالی و خزانه­داری ایران استخدام شده بود. شوشتر که در ضمن مسئول اخذ مالیات از تجار ثروتمند و زمین­د­اران بزرگ بود، شدیدا با مداخلات دولتین روسیه و انگلستان به نفع این طبقات در امور داخلی ایران مخالفت می­کرد.

بعد از علنی شدن اولتیماتوم روسیه، زنان فعال ایران در شهرهای اصفهان، قزوین و تبریز به حرکت در آمده و به زودی علیه قدرت­های خارجی بسیج شدند. در تهران، زنان عضو انجمن­ها و شوراها موفق شدند که با بسیج پانصد نفر اعتصاب بزرگی را تدارک ببینند. در این نمایش بزرگ هزاران زن ملبّس به فن، خواست و تعهد خود را برای جنگ علیه نیروهای خارجی اعلام کردند. «انجمن خواتین وطن» با تظاهرات چشم­گیر خود در اول دسامبر 1911 در مقابل مجلس همراه با سخن­رانی­های مهیج از مجلسیان خواست که در مقابل اولتیماتوم مقاومت کنند. زنیب امین از اعضای بنیان­گذار «انجمن خواتین وطن» و معلم مدرسه­ی دخترانه­ی شاه آباد بعضی از اشعار خود  را که در دفاع از حقوق مردم ایران در مقابل تجاوز نیروهای خارجی سروده بود، برای شرکت کنندگان قرائت کرد. تظاهرات وسیع به رهبری انجمن­های زنان علیه مداخلات روسیه و انگلستان در امور داخلی ایران و اعتصابات منظم و بایکوت­های متوالی علیه محصولات و کالاهای خارجی در سراسر ماه دسامبر سال 1911 ادامه یافت.

فعالیت­های اعتراضی زنان فقط به تهران محدود نمی­شد، در اواسط دسامبر1911، «هیات نسوان قزوین» و «هیات نسوان اصفهان» از انجمن­ها و از دولت خواستند که زنان را برای «مبارزه مسلحانه» علیه قوای نظامی روسیه که قزوین را اشغال کرده بودند، مسلح سازند. رهبری «هیات نسوان اصفهان» در اعلامیه­ی خود خاصر نشان ساخت که زنان نیز می­توانند در جهاد شرکت کنند به ویژه زمانی که مردها به خاطر فقدان شجاعت دچار بی عملی شده­اند.

با این که علیرغم مبارزات وسیع زنان دوره­ی دوم مشروطیت نیز در آخر روزهای دسامبر 1911 در نتیجه­ی اولتیماتوم روس­ها و مداخله­ی نظامی و مشترک روسیه و انگلستان با شکست روبرو شد، ولی فعالیت زنان در این دوره به خاطر خصلت توده­ای بودن آن فصل جدیدی را در تاریخ جنبش آزادی­خواهی و برابری طلبی در ایران بعد از جنگ جهانی اول و دهه­ی 1300 خورشیدی (1920 میلادی) گشود که در فصلی ديگر به بررسی آن خواهیم پرداخت.

 

برگرفته از کتاب: «تاریخ احزاب سیاسی ایران»، جلد یک،