«کمونیستها عار دارند که مقاصد و نظرات خویش را پنهان سازند. آنها آشکارا اعلام میکنند که تنها از طریق واژگون ساختن همهی نظام اجتماعی موجود از راه جبر، وصول به هدفهاشان میسر است. بگذار طبقات حاکمه در مقابل انقلاب کمونیستی بر خود بلرزند، پرولتارها در این میان چیزی جز زنجیر خود را از دست نمیدهند، ولی جهانی را به دست خواهند آورد!» کارل مارکس
لیلا دانش –
جنگ سنگر به سنگر مبارزان کوبانی با تروریستهای سازمان یافته در دامن آمریکا و ناتو میتواند آغازی باشد برای ختم وضعیت فجیعی که همین نیروها سالهای سال است در خاورمیانه به وجود آوردهاند. مقاومت حماسی کوبانی میتواند آغازی باشد بر ختم جنایت علیه مردم این دیار به نام دموکراسی و مبارزه علیه تروریسم؛ میتواند آغاز شکل نوینی از مبارزه و مقاومت در مقابل آمریکا و همپیمانان مرتجع منطقهایش باشد تا دیگر تصاویر سرهای از تن جدا شده در دست تروریستهای داعش و کشتار مردم بیگناه با بمبهای آمریکایی- ناتویی تنها تصویر رایج در منطقهی خاورمیانه نباشد. زنان و مردان کوبانی با سلاحهای سبک و سادهشان نشان دادهاند که اگر تروریست نباشی و از تروریستها دفاع نکنی با کمترین سلاح هم میشود سدهایی بر پیشروی جانیان فاشیستی امثال داعش بست؛ میشود برای دفاع از حق حیات و زندگی علیه مرتجعین رنگارنگی که دهههای متوالی است آتش جنگ و ناامنی را از این کشور به آن کشور و از این مرز به آن مرز میکشانند، با قامتی بلند و استوار ایستاد. مقاومت کوبانی تا همین جا یک پیروزی است. درود بر مبارزان کوبانی! شاخص این امر اما پیروزی در صحنهی رودررویی نظامی نیست. حتی در حفظ شهر کوبانی نیست. کوبانی حتی اگر پس از این مقاومت جانانه به دست داعش یا همپیمانان پشت صحنهی داعش بیفتد، تا همین جا فصل جدیدی را در تاریخ خاورمیانه گشوده است که حکایت از امکان و ضرورت مقاومت و مبارزهی مستقل و شورانگیز مردمی علیه لشکرکشی دول بزرگ غرب به نام «دموکراسی» دارد.
شهر کوچک کوبانی امروز محل تلاقی روندهای بسیار پیچیدهای در موقعیت جاری خاورمیانه است که از هر سر به کلاف بحرانهای بزرگ سیاسی و اقتصادی بورژوازی در سطح جهانی مربوط میشود. از هر سو که به این تصویر نگاه شود، جنبههایی از واقعیات تلخ و تکان دهنده از شرایط امروز جهان قابل مشاهده است. دیگر لازم نیست سئوال کنیم چطور ممکن است که پنجاه کشور علیه داعش وارد اتئلاف شوند و دور جدیدی از بمب ریختن بر خاک این منطقه آغاز شود، ولی داعش همچنان سوار بر تانکهایش در محاصرهی کوبانی و ایجاد رعب و وحشت بچرخد؟ لازم نیست سئوال کنیم که چطور دولتهایی که با امکانات فنی – تکنیکی، مالی و تسلیحاتی گاه از خصوصیترین زوایای زندگی رقبایشان در آن سوی دنیا هم باخبرند، از قدرتگیری و در قدرت ماندن جانواران اسلامی داعشی مات و مبهوت میشوند؟ واقعیت اینست که داعش باران رحمت بود برای آمریکا و دول اروپایی درگیر در قریب دو دهه جنگ و جنایت، حضور نظامی، و همدستی و همداستانی با تروریستهای دست پروردهشان در خاورمیانه. به پاس تلاشهای همه جانبهی آمریکا در تقویت تروریسم اسلامی در دو سه دههی اخیر، اکنون زمان زیادی لازم نبود تا اگر نیروی نظامی آمریکا در عراق از در بیرون رفته، از پنجره بازگردد. آمریکا در این بازگشت جهت «مبارزه» علیه تروریسم به منظور زدودن نقش پیشین خود در وقایع خاورمیانه، مسئولیت شکلگیری این جانوران را به عهدهی دول منطقهای گذاشته است که حیات و ممات زیست سیاسیشان را به سیاستهای آمریکا بستهاند.
داعش از یکسو محصول سیاستهای آمریکا و دوستانش در منطقه است و از سوی دیگر محصول بنبست سنت اسلامی. حتی پیش از عروج داعش و ارسال تصاویر فجیع عملکرد آنها به دنیا، معلوم شده بود که سنت اسلامی با همهی ظرفیتهای پنهان و آشکارش، در بحران بسر میبرد. مدل شیخهای عربستان و قطر و امارات امروز حتی مورد انتقاد دوستان آمریکاییشان است؛ جمهوری اسلامی ایران که خود داعش شیعیهاست، سالهاست در بنبست بحران سیاسی اقتصادی و عدم مقبولیت جهانی دست و پا میزند و خود یک پای ترور و ناامنی در منطقه است؛ ترکیه نیز که در یکی دو سال اخیر از جمله با سرکوب اعتراضات مردمی نشان داد که دیگر حتی ژست «دمکراتیک» هم نمیتواند بگیرد، امروز از جانب آمریکا به عنوان یک پای عروج داعش خطاب میشود. بحران جاری در خاورمیانه نه تنها ادامهی بحران جهانی سرمایه در عرصهی اقتصادی است، بلکه در عین حال بازتاب بنبست سنتهای سیاسی در قدرت و از جمله سنت اسلامی است. دستجات تروریست اسلامی که اساسا همگی به همت کمکهای مالی و لجستیکی بزرگان جهان سرمایه شکل گرفتهاند، تاولهای متعفن همین دولتهای محتضرند. در چنین شرایطی اگر سوای درود فرستادن بر مبارزان کوبانی بنا باشد بر نکتهی سیاسیای انگشت گذاشت و از شور و شوق مشاهده مقاومت تودههای جاری فراتر رفت، باید از جمله از نقش شوینیسم ترک و ناسیونالیسم کرد در وقایع جاری گفت. مقاومت کوبانی چهرهی متعفن این دو جریان کهنهی منطقهی خاورمیانه را از پرده برون انداخته است. و مباد روزی که مقاومت جانانهی کوبانی قربانی جاهطلبی و سازشکاری این دو نحلهی ارتجاع خانگی شود.
ترکیه
تهاجم وحشیانهی داعش علیه کردها در مرز جنوبی ترکیه و همچنین دور جدید بمباران آمریکا و ناتو در عراق و سوریه به بهانهی حذف داعش، دولت ترکیه را با چالشهای بسیار جدیای مواجه کرده است. ترکیه پس از سالها تلاش ناموفق برای وارد شدن به اتحادیهی اروپا با بازتر شدن فضای رقابت منطقهای در خاورمیانه، عطای اروپایی شدن را به لقایش بخشید. تربیت تروریستهای اسلامی صادر شده به سوریه و تبدیل شدن به یک پای موثر گسترش ناامنی و جنگ در خاورمیانه در راستای تحقق این هدف بوده است. درطول دو سه دههی اخیر و به موازات تلاش گستردهی آمریکا و کشورهای بزرگ اروپا برای صدور «دموکراسی»ای که در مهد تولد خود با چالشهای عمیق اقتصادی و سیاسی دست به گریبان است، اسلام میانهرو و منطبق شده با موازین «دمکراسی غربی» مورد توجه قرار گرفت. سنت اسلامی ترکیه که مبدع این مدل بود، توانست در طول حکومت خود با اعمال گستردهی سیاستهای نئولیبرالی موجب رشد اقتصادی ترکیه نیز بشود. این مدل اساسا به دلیل سمتگیری نزدیک اقتصادی و سیاسی ترکیه با آمریکا و ناتو (و همچنین حرفشنوی تاریخی از غرب) به عنوان سرمشق باقی مسلمین تبلیغ شد. در همین دوره، پروسهی مذاکره با پ پ ک نیز برای دولت ترکیه حلقهی دیگری بود از نمایش چهرهای مدرن و «دمکرات». مدل ترکیه در تحولات موسوم به بهارعرب مورد توجه خاصی قرار نگرفت و در واکنش به بازتاب این تحولات در درون ترکیه به شکل اعتراضات خیابانی، همان پوستهی شکنندهی «دمکراتیک» را هم وانهاد. اکنون به نظر میرسد موضع اردوغان در مقابل پدیدهی داعش، بستن مرز به روی مردم سرگردان و آوارهی کرد، و شاخ و شانه کشیدن مجدد برای کردهای ترکیه، میخ آخر تابوت مدل اسلام «دمکراتیک» ترکیه را زده باشد. بورژوازی ترکیه با ظرفیت ارتجاع اسلامی- شووینیستیاش، با موضع به غایت ضد انسانیاش در مقابل آوارگان کرد روژئاوا، یک پای تداوم فجایع جاری در کوبانی است.
ناسیونالیسم کرد
مقاومت جانانهی کوبانی در مقابل داعش میرود تا تاثیرات پایداری نیز برسرنوشت مسالهی کرد علیالعموم بگذارد. دولت اقلیم کردستان عراق، عروج و ظهور گستردهی داعش را بهانه و فرصت مناسبی دانست برای اعلام استقلال کردستان. و به اشکال مختلف خواهان کمک تسلیحاتی غرب به کردستان شد و فرصت پدید آمده را در عمل خوشآمد گفت. در حقیقت برای جماعت جناب بارزانی (و حتی بسیاری دیگر که ربطی به این جماعت نداشتند) آن چه که در وهلهی اول مهم بود، مرزهای کردستان و تقویت قوای نظامی دولت کرد بود. اینان باور کردهاند که دید و بازدید با جان کری و باقی نامداران غربی قرار است سرفصل تازهای در شکلگیری دولت مستقل کرد باشد. در این رویکرد آن چه غایب بود، عواقب پدیدهی داعش بود بر آتیهی سیاسی بخشهای بزرگی از منطقهی خاورمیانه، و تاثیر آن بر زندگی انسانهای بیگناهی که تنها جرمشان تولد در این منطقه بوده است. حتی اگر پراگماتیسم را هم گاهی مجاز شمریم و این را به حساب ناروشن بودن ابعاد فجایع ناشی از عروج داعش در روزها و هفتههای اول بگذاریم، هنوز موضع ناسیونالیستی دولت پروآمریکای اقلیم کردستان در کنار فجایعی که بر سر مردم میآمد، مشمئز کننده است(*). و البته شاید از کسانی که برای مقابله با کردهای ترکیه در کنار شووینیسم ترک ایستادند، نباید در نحوهی واکنششان به تهاجم داعش به مناطق شمال عراق و اقلیتهای مذهبی و قومی انتظار بیشتری داشت. واقعیت اینست که نقش دولت اقلیم کردستان را دیگر حتی با ظرفیت ناسیونالیسم کلاسیک کرد هم نمیشود توضیح داد، بلکه مساله اینست که دولت اقلیم کردستان و بخشهای بزرگی از بورژوازی کرد علیالعموم آینده و بقای سیاسی خود را بیش ازپیش در راستای سیاستهای جنگ افروزانهی آمریکا در منطقهی خاورمیانه میبینند. از این رو هیچ عجیب نیست که اینان خود را همپیمان ترکیه میبینند و نه مردم کردستان.
* * *
فریاد سلاح سنگین میخواهیم تا عملیات زمینی انجام دهیم از دولت تحت حاکمیت بارزانی بلند شد که پیشمرگههایش آمادگی رزمی هم نداشتند، ولی دفاع مسلحانه و جنگ زمینی علیه تروریسم داعش را مردم کوبانی بر عهده گرفتند! امروز با گذشت چند هفته درگیری فشرده، دو چیز مایهی نگرانی است: اول، تقاضای کمک تسلیحاتی از اتئلاف علیه داعش از سوی رهبران کانتون کوبانی. دوم تلاش آگاهانهای در جریان است تا موفقیت نسبی مردم کوبانی در سدکردن پیشروی داعش را نتیجهی حملات هوایی نیروهای ائتلاف قلمداد کند. در صورتی که شواهد بسیاری از همان ابتدا حاکی از این بود که این بمبارانها اغلب کاری به مواضع و پایگاههای داعش نداشتهاند. هر چند حتی صحت این وقایع چیزی از ارزش مقاومت جانانهی کوبانی و درس تاریخی آن کم نمیکند، اما نشان میدهد که نه فقط مقاومت کوبانی، بلکه نوع حمایتها از آن در ماندگاری این تجربه و تعمیم آن موثر است. این مردم شایستهی زندگی انسانیاند. رهبران ناشایست، سازشکار و مرتجعی که از قبل این مقاومت، خواب جا گرفتن در ساختارهای قدرت منطقهای را میبینند در راستای همان سیاستی عمل میکنند که داعش اساسا برای تحقق آن شکل گرفته است: تامین استقرار قدرت آمریکا و همپیمانان اروپاییاش در منطقهی خاورمیانه به منظور گسترش بردهداری سرمایهدارانه.
هفدهم اکتبر ۲۰۱۴
leiladanesh.wordpress.com
* این جا لازم نیست به صحت و سقم این خبر بپردازیم که دولت اقلیم کردستان خود از ماجرای حملهی برنامهریزی شدهی داعش مطلع بوده است.