«کمونیستها عار دارند که مقاصد و نظرات خویش را پنهان سازند. آنها آشکارا اعلام میکنند که تنها از طریق واژگون ساختن همهی نظام اجتماعی موجود از راه جبر، وصول به هدفهاشان میسر است. بگذار طبقات حاکمه در مقابل انقلاب کمونیستی بر خود بلرزند، پرولتارها در این میان چیزی جز زنجیر خود را از دست نمیدهند، ولی جهانی را به دست خواهند آورد!» کارل مارکس
آ. سلطان زاده –
در كشورهاى عقب افتادهاى چون ايران كه در آن فئوداليسم هنوز ريشهكن نگشته است، در كشورى كه قشر ارتجاعى مالكين ارضى به حمايت روحانيون نادان سيادت مىكنند، در كشورى كه سرمايهدار و رباخوار درنده بر اعماق مناسبات اقتصادى سايه افكنده است، در چنين كشورى جنبش سنديكايى مطمئنا نمىتوانست به درجهى انكشاف – برابر آن چه در ساير كشورهاى سرمايهدارى حاكم است- برسد. از جانب ديگر، حالت ابتدايى صنايع از يك سو و نادانى سياسى تودههاى زحمتكش از سوى ديگر، اجازه نمىداد كه در قلمرو سنديكايى كار فعالى انجام پذيرد.
نخستين كوششها براى سازماندهى سنديكايى در ايران به سال ۱۹۰۶، در زمان نخستين انقلاب (جنبش مشروطه)، هنگامى كه كارگران چاپخانههاى تهران تحت نفوذ نيرومند حزب دمكرات نخستين اتحاديهى خود را ايجاد كردند، انجام گرفت. بعدها هنگامى كه ارتجاع در سركوب بيداد مىكرد و حزب دمكرات انحطاط يافت، هنگامى كه رهبران آن با تحصيل مقام وزارت به محافظين با وفاى تاج و تخت ايران بدل گشتند، اين سنديكا بدون آن كه نتايج جدىيى كسب كرده باشد، منحل گشت. اين وضع بدون تغيير تا سال ۱۹۱۸، هنگامى كه سراسر شمال ايران را قحطى شديدى فرا گرفت و مرگ صدها هزار نفر را موجب گشت و گرانى (هزينهى) زندگى روز افزون تودههاى وسيعى را تهديد مىكرد، دوام يافت. در اين هنگام است كه كارگران چاپخانهها، اقدام به سازمان دادن افراد طبقهى خود نمودند. اينان پس از اقدام به چند اعتصاب، دولت را مجبور ساختند بر قرارداد دستهجمعىاى كه تنظيم كرده بودند و مناسبات بين كارگران و كارفرما را تعيين مىكرد، صحه گذارد. ايشان هم چنين موفق گشتند بهبودى چند را در وضع اقتصادىشان تحصيل كنند. اين قرارداد، روز هشت ساعت كار، مقررات استخدام و اخراج كارگران، و نرخ اضافه كار را معين ساخت و بهبود وضع بهداشتى كار در چاپخانه و غيره را مطالبه كرد. اين موفقيت نسبتا قابل ملاحظهى كارگران چاپخانهها، روحيهى كارگران حِرف ديگر را كه سازماندهى سنديكاهاى خود را آغاز نموده بودند، به مقدار قابل ملاحظهاى ارتقا داد. اتحاديهى كارگران نانوايىها (خبازان)، كارگران دستبافىها و پست و تلگراف و تلفن و بالاخره اتحاديهى كارگران كفاشىها، يكى پس از ديگرى تاسيس شدند. شوراى اتحاديههاى تهران به سال ۱۹۲۰ تشكيل گرديد و وظيفه يافت اتحاديههاى كارگرى را رهبرى كند، آموزش دهد و اتحاديههاى جديدى را سازمان دهد. اين شورا از سه نماينده از هر اتحاديه تشكيل مىشد.
در آغاز ۱۹۲۲، ده سنديكا با ده هزار عضو كارگر، يعنى بیست درصد از كل كارگران تهران، در شوراى سنديكايى عضويت داشتند. به غير از سنديكاى فوقالذكر، چندين سازمان كارگرى ديگر نيز در شرف تشكيل بود، چون سنديكاى دارو سازان و كارگران تراموا و غيره. نمونهى تهران بزودى از طرف چند شهرستان دنبال شد. دو سال پيش، در تبريز اتحاديهاى از كارگران بنام «حزب كارگر» تشكيل گرديد. اين سازمان بسيارى از ويژگىهاى خاور زمين را با برجستگىهاى بسيارى منعكس مىسازد. با اين همه، موافق نظام نامهى اين حزب كارگرى، تنها كسانى مىتوانند به عضويت آن در آيند كه از استثمار ديگران زندگى نمىكنند. در اواخر ۱۹۲۱، اين سازمان در حدود سه هزار عضو داشت، ولى نفوذ آن به حد اعضايش محدود نمىگشت. در تبريز هم چون در ساير شهرهاى بزرگ خاور زمين، كاسب كاران و صنعت گران بخش مهمى از جمعيت را تشكيل مىدهند. قانون اسلام، تجارت را حرفهاى محترم (وزين) مىشمرد. هر مومن نيكى با اشتياق به تجارت مشغول مىشود. در مركز شهر، دالانهاى آجرين، نوعى سرا، با ورودى و خروجى به همه جهات شهر ساخته شدهاند. در اين جا در مغازههاى كوچك اجارهاى، كاسبكاران كوچك مانند قنادان، كفاشان، زرگران و غيره لول مىزنند (مملواند). هر حرفهاى، بخش معينى از اين سراى عظيم را كه «بازار» نام دارد، اشغال مىكند. بازار تبريز، هفده هزار مغازه، انبار و كارگاه و غيره دارد كه از آن، ۱۳۰۰ به مالكان كوچك كه همنوعان خود را به مثابه كارگر استثمار نمىكنند و از منافع تجارى امرار معاش مىكنند، تعلق دارد. اينان با استفاده از موقعيت انحصارى خويش به طور نوبتى كرايهى مغازه ها را افزايش مىدهند و برخى اوقات آن را تا حد نرخ مسخرهاى بالا مىبرند. نتايج چنين روشى به هنگام بحران تجارى پس از جنگ اول جهانى، بحرانى كه به شمال ايران كه منحصرا از طريق تجارت با روسيه زيست مىكرد، بيشتر از هر جاى ديگر لطمه وارد ساخت، هر چه بيشتر محسوس مىگرديد.
اتحاديهى كارگرى (حزب كارگر) به منظور تشديد تضاد بين مالكين بزرگ و صاحبان مغازههاى كوچك بازار، تصميم گرفت اينان را برحسب حرفهىشان متشكل سازد. جلسهى نمايندگان حرفه، دفتر عمومىاى انتخاب نمود كه مسايل مهم را در توافق با دفتر اتحاديهى تبريز حل مىنمود. بدين سان نه تنها رهبرى ايدئولوژيك، بلكه هم چنين رهبرى عملى اين سازمان وسيع كه به دور خود بيش از دوارده هزار عضو گرد آورده است، در دست اتحاديه (حزب كارگرى) است. مهمترين تصميمات، ممهور به امضاى ارگان اجرايى اتحاديه (حزب كارگرى) است. مثلا در سال گذشته بنا بر پيشنهاد اتحاديه، در بازار تخفيف بیست درصدى كرايهى مغازه از طريق انقلابى تحقق يافت. و از اين جاست خشم صاحبان مستغلات بازار تبريز. ولى اينان قادر نبودند كارى كنند، زيرا هر مغازه با تكيه به تصميم حزب كارگرى قاطعانه از پرداخت بيش از هشتاد درصد كرايهى سابق سر باز زد. ابتدا مخبرالسلطنه به نمايندگى دولت با توجه به محبوبيت عمومى اتحاديه، كوشش مجدانه به عمل آورد تا اين سازمان را زير نفوذ خود در آورد، ولى بدان موفق نگشت. و بهتر از آن اين كه در اكتبر سال گذشته (۱۹۲۱) به دنبال ضرباتى كه شهردار شهر به يكى از اعضاى اين سازمان وارد ساخته بود، اختلافى بين استاندار و حزب كارگرى رخ داد. حزب از استاندار خواست شهردار را بر كنار سازد و شخص ديگرى را به جاى وى منصوب كند. استاندار مقاومت نمود… جريان نزديك بود به بستن بازار كشانده شود. (در ايران بستن بازار از نظر اهميت، اقدامى است مهمتر از اعتصاب عمومى). در آخر، استاندار امتيازاتى به سود حزب كارگرى قائل شد و مساله خاتمه يافت.
در ساير مناطق ايران، اتحاديههاى كارگرى مطابق همان روش تهران سازمان داده شدهاند. نيرومندترين در ميان آنها عبارتند از اتحاديهى كارگران و كارمندان شيلات درياى مازندران. اين اتحاديه، پنج هزار عضو دارد. تعداد معمولى كارگران در حدود نه هزار نفر است. در رشت، انزلى و قم و غيره نيز اتحاديهى كارگرى وجود دارد. در مجموع در ايران، بیست هزار كارگر سازمان داده شده وجود دارد. چنين انكشافى براى اتحاديه هاى كارگرى، وضع اقتصادى بسيار سختى را كه كارگران ايرانى با آن دست به گريبانند، توضيح مىدهد. اتحاديه هاى كارگرى ايران، على رغم جوانىشان، در نيمهى دوم سال ۱۹۲۱ چندين اعتصاب بسيار موفق سازمان دادند. از آن جمله بايد اعتصاب خبازان، كارگران چاپخانهها، كارگران ريسندگىها، پست و تلگراف و تلفن را ياد كرد.
در انزلى، اعتصاب كارگران بندر سازمان داده شد. همهى اين اعتصابات ماهيتى صرفا اقتصادى داشتند. و اما در مورد اعتصاب معلمين (ژانويهى ۱۹۲۲) كه دوازده روز به طول انجاميد، اين اعتصاب سرانجام شكل يك نمايش واقعا سياسى عليه دولت را به خود گرفت. دولتى كه به مدت شش ماه پرداخت حقوق آنان را متوقف ساخته بود. نمايشات به مدت سه روز ادامه يافت. در اين تظاهرات، دانشآموزان نيز به تعداد زيادى شركت داشتند. هيجان عمومى در تهران به حد اعلا رسيده بود. عاقبت دولت شتافت و به معلمين وعده داد حقوق آنان را بپردازد. ولى ديگر بسيار دير شده بود. يك تظاهر عظيم، كه در تاريخ ايران نخستين نمايش بزرگ به حساب مىآيد، موضع كابينهى قوام السلطنه را كه از قبل متزلزل بود، درهم كوفت و وى را مجبور به استعفا ساخت. كابينهى ليبرال مشيرالدوله جاى وى را گرفت و قول داد يك سلسله اصلاحات راديكال را متحقق سازد.
با اين كه اتحاديههاى كارگرى در ايران از شخصيت حقوقى برخوردارند، مقامات دولتى موانع بسيار بر سر راه انكشاف آنها ايجاد مىكنند. اين مربيان (مستشاران) اروپايى هستند، كه بيش از همه در اين مورد سركوب شديد را به مورد اجرا مىگذارند. يك سوئدى به نام موليتور، كه مدير پست و تلگراف است، توانست انحلال موقتى اتحاديهى كارمندان ادارهى تلگراف را فراهم آورد و سپس كوشيد پستچيان را نيز مشمول همين سرنوشت سازد. اين مبارزهاى طولانى بود. پستچيان جزوهاى عليه موليتور منتشر ساختند و بركنارى وى را خواستار شدند. مساله در مجلس مطرح گرديد. دولت جانب فونكسيونر خود را گرفت. اتحاديههاى كارگرى به كار تهييجى خود ادامه دادند. در اين زمان كابينهى قوام السلطنه طى تصويبنامهاى شركت كارمندان دولتى در اتحاديههاى كارگرى را ممنوع ساخت. اين تصويب نامه خشم و نفرت تودههاى مردم را برانگيخت و به سقوط كابينه منتهى شد.
بدين سان، اتحاديه هاى كارگرى ايفاى نقش نسبتا قابل ملاحظهاى را در زندگى سياسى ايران آغاز مىكنند. دفتر مركزى اتحاديه هاى كارگرى كه در نوامبر ۱۹۲۱ پايهگذارى شد، اكنون مشغول سازماندهى كارگران معادن نفت جنوب ايران، كارگران روز مزد و هم چنين كارگران ساير رشتههاست. دفتر مركزى وظيفهى سنگينى به عهده دارد: سازماندهى تودهها در كشور عقبافتادهاى چون ايران كه اوضاع و احوال ويژهى زندگى، شيوه هاى سازماندهى ويژهاى را مىطلبيد كه نسبت به آن چه پس از دهها سال فعاليت سنديكايى در كشورهاى اروپايى متداول گشت، تا حدى متفاوت است.
ما اميدواريم كه با حمايت بين الملل سنديكاهاى سرخ، جنبش سنديكايى ايران وظايفى را كه در برابر دارد، با موفقيت به انجام برساند.
* * *
منتشره در آثار آ. سلطانزاده، «اسناد تاريخى جنبش كارگرى، سوسيال دمكراسى و كمونيستى ايران»، جلد چهارم، به همت خسرو شاكرى، ترجمه از متن فرانسوى، L internationale Syndicale Rouge, Avril-Mai 2291، د. ك.