«کمونیستها عار دارند که مقاصد و نظرات خویش را پنهان سازند. آنها آشکارا اعلام میکنند که تنها از طریق واژگون ساختن همهی نظام اجتماعی موجود از راه جبر، وصول به هدفهاشان میسر است. بگذار طبقات حاکمه در مقابل انقلاب کمونیستی بر خود بلرزند، پرولتارها در این میان چیزی جز زنجیر خود را از دست نمیدهند، ولی جهانی را به دست خواهند آورد!» کارل مارکس
نیلوفر انسان –
خشونت مالی یكی از انواع خشونتهایی است كه میتواند علیه زنان اعمال شود. اما تعریف آن هنوز برای بسیاری از زنان تعریفی تازه است كه تا به حال به گوش آنها نخورده و با آن بیگانهاند. بیشك برای زینب هم كه قصد دارم با او در این باره صحبت كنم، خشونت مالی عبارتی تازه به نظر میآید. نگران است و مضطرب. این را میشود از جویدن ناخن و نگاه كردن مدامش به ساعت فهمید. خودش هم نمیداند كه اضطراب دارد، چون وقتی از او سئوال میكنم كه چرا مضطرب هستی. میگوید كه نه مضطرب نیستم. اما میتوانی خوب دركش كنی اگر بدانی كه در بیست و پنج سال زندگی مشتركش، كه تنها یك زن خانهدار بوده، لحظه ای نبوده كه مجبور نباشد برای چند تومانی كه بیشتر خرج كرده، یك هفته به سئوالهای شوهرش فكر كند و جوابهای از پیش ساختهای را تحویل او دهد تا مبادا آرامش خود و خانوادهاش از هم بپاشد.
روایت زینب، حكایت نگفته پنهان در دل بسیاری از زنان است. او پنجاه و دو سال دارد، بیست و پنج سال است ازدواج كرده و دو فرزند پسر و یك فرزند دختر حاصل بیست و پنج سال زندگی مشترك او و شوهرش است. از او درباره خشونت مالی میپرسم و این كه منظورم از خشونت مالی چیست و او میگوید: «برای گرداندن خرج و مخارج خانه در این بیست و پنج سال خیلی عذاب كشیدم، اما شوهرم اوایل ازدواج این طور نبود. یك مغازه با یكی از دوستانش داشت و هیچ ملالی در زندگیمان نبود. اما دوستش درست در سال سوم ازدواجمان سر شوهرم را كلاه میگذارد و او هم مجبور میشود با هزار جان كندن ماشینی بخرد و مسافركشی كند. درست از همان سالها بود كه دست ما تنگتر شد و شوهرم بد خلقتر. دیگر حتی از یك بیست تومانی اضافه هم كه خرج میشد چشمپوشی نمیكرد و مدام برای پول دادن به من و بچهها بد خلقی میكرد. من هم كه كاری بلد نبودم كه بروم دنبال كار. اما به هر حال مجبور بودم با همان مقدار خرجی كه به من میدهد هم زندگی را بچرخانم و هم پول توجیبی در حد نیاز به بچهها بدهم كه مبادا جلوی دوستانشان سرافكنده باشند و از طرف دیگر هم مراقب باشم كه پول اضافهای در این میان خرج نشود.»
او این گونه به صحبتهایش ادامه میدهد: «مدام هم باید در ذهنم پاسخهایی به پرسشهای احتمالی او میساختم تا مبادا آشوبی در خانه به پا كند. از یك طرف هم وقتی پدرم فوت كرد، با وجود چهار برادر، از خانه نقلی پدرم چیز چندانی به من نمیرسید تا بتوانیم با پول آن كمی خودمان را جمع و جور كنیم و همین بهانه بیشتری برای بدخلقی به دست شوهرم داد. نمیتوانست بفهمد كه من در تقسیم این ارث تقصیری ندارم و مدام سركوفت میزد كه به فكر زندگی نیستی. با گذشت هر سال و بالا رفتن تورم وسواس او هم بیشتر شد. من هم دلم برایش میسوزد. چرخاندن چهار سر عائله كار سختی است.»
فروغ هم هفتاد و چهار سالش است و به قول خودش دیگر نای بحث كردن با شوهرش را ندارد. اما هنوز هم گاهی برسر كوچكترین مسایل مالی با یك دیگر جروبحث دارند. او كه دیگر غبار پنجاه سال زندگی مشترك بر چروكهای صورتش نمایان شده میگوید: «وقتی جوان بودم نمیفهمیدم كه زندگی چه طور میگذرد. گاهی كه از لحاظ مالی در تنگنا قرار داشتم، بچهها را میفرستادم تا از قصابی آشنا مرغ و گوشت بخرند. هرطور بود زندگی میگذشت. نمیفهمیدم كه دلهرهام برای گرداندن زندگی چه طور اعصابم را تحت تاثیر قرار میدهد. به تدریج وسواس پیدا كردم و با هر پیله شوهرم به پولهایی كه كم و زیاد میشد من هم به نظافتش پیله میكردم و وسواس شدیدی به تمیزی پیدا كردم. حالا هم كه در سنین پیری هستم فشار خون بالا و استرس و اضطراب گاهی از پا میاندازدم. اما دیگر بچهها رفتهاند و من هم مجبورم با حقوق صد و بیست هزار تومانی یك بازنشسته كنار بیایم و با غرغرهای همیشگیاش بسازم.» از او میپرسم كه آیا شوهرتان هنوز هم مثل گذشته برای خرج خانه از شما سئوال و جواب میكند؟ و او نفس عمیقی میكشد و میگوید: «دیگر هشتاد و شش سالش شده. حوصله آن طوری برایش نماده است. شاید این روزها دیگر من بدخلق شدهام. گاهی فكر میكنم باید انتقام روزهای جوانی را از او بگیرم اما بعد دلم برایش میسوزد.»
اما گویا خشونت مالی تنها در میان زنان نسل گذشته پدیده آزاردهنده بوده كه با لباس سفیدی كه با آن به خانه شوهر آمده بودند باید این نوع خشونت را هم مثل بقیه انواع آن تاب میآوردند. چرا كه مریم بیست و شش ساله كه هنوز هم مجرد است، میگوید: «اولا كه من معتقدم زن باید كار كند تا از هر گونه وابستگی مالی رها باشد. دوما مگر آدم ازدواج میكند كه زیردست یك نفر شود؟ زندگی باید بر مبنای همكاری و درك متقابل باشد. من به هیچ وجه نمیتوانم چنین خشونتی را تحمل كنم.»
نازنین بیست و سه ساله نیز عقیدهای مشابه عقیده مریم دارد و میگوید كه چنین خشونتی را تحمل نمیكند و چنین اضافه میكند: «البته شرایط زندگی خیلی سختتر شده و زنان اگر میدانند كه میخواهند ازدواج كنند باید آمادگی هر نوع سختی احتمالی را داشته باشند و در كنار شوهرانشان به حل مشكلات فكر كنند.»
خشونت مالی چیست؟
نیاز مالی زنان به مردان و فرصتی كه در حاشیه این نیاز به برخی از مردان داده میشود تا زنان را مورد آزار روانی قرار دهند، از مصادیق خشونت مالی است كه در تعریف خشونت و انواع آن جای گرفته و البته خود آن نیز میتواند بخشی از خشونت روانی به حساب بیاید. در بخشی از كتاب پژوهشی درباره «خشونت علیه زنان در ایران» در تعریف خشونت مالی چنین آمده است: «در بسیاری از نقاط جهان، زنان نیروی كار بیجیره و مواجب هستند و باید تا آخر عمر از خانواده خود مراقبت كنند، بی آن كه امنیت اقتصادی داشته باشند. آنان دسترسی به منابع اقتصادی ندارند و به همین دلیل تا آخر عمر كاملا وابسته به مرد خانواده یا افراد ذكور باقی میمانند.»
در ادامه تعریف خشونت مالی در این كتاب هم چنین آمده است: «چنانچه مردان خانواده نخواهند از خود سخاوتی نشان دهند، ادامه زندگی زنان جدا به مخاطره میافتد؛ گاهی دچار سوءتغذیه میشوند و گاه حتی به ابتداییترین ضروریات زندگی دسترسی ندارند به ویژه وقتی كه مرد اولویتهای دیگری خارج از قلمرو منزل و خانواده برای خود قایل است. همه این موارد را میتوان تحت عنوان خشونت مالی تعریف كرد.»
اما زهرا اعتباری، روانشناس، درباره خشونت مالی و تاثیر آن بر روان فرد میگوید: «متاسفانه در ایران به دلیل عدمآگاهی زنان كه گویا خود از ملزومات حفظ ساختار سنتی جامعه است، این خشونتها كه از انواع خشونتهای روانی هستند پنهان میمانند و زنان در طول سالهای زندگی مشترك نمیدانند كه چه ضربهای از لحاظ روانی به آنها وارد میشود و تنها در سنین میانسالی و كهنسالی است كه انواع وسواسها و اضطرابها و نگرانیها به سراغ آنها آمده و اعتماد به نفس و اتكا به خود را از آنها سلب میكند.» او در ادامه چنین اضافه میكند: «متاسفانه در ایران خشونت تنها ضربه سخت جسمانی و فیزیكی سخت به بدن در نظر گرفته میشود، اما چه بسا كه حتی خشونت روانی به میزانی مضاعف بر زنان اعمال شود.»
اما آیا مردان خودشان نیز قربانی خشونتاند؟ جهانگیر ادریسی، جامعه شناس، در این باره چنین میگوید: «هیچ چرخه خشونتی بیدلیل تكرار نمیشود، مگر آن كه خشونتكننده خود نیز خشونت دیده باشد. مردانی كه به زنان خود خشونت میورزند، خواه از هر نوعی باشد، چه جسمی و چه روانی، ممكن است در دوران كودكی شاهد خشونت اعمال شده پدرانشان بر علیه مادرانشان بوده باشند یا مورد هر گونه كودك آزاری قرار گرفته باشند. یا در مورد خشونت مالی، خود آنها هم به نوعی تحت خشونت مالی قرار داشته باشند. مواردی مثل دستمزد بسیار اندك، عدم پرداخت به موقع دستمزد و ساعات كاری بالا بدون هر گونه پاداش یا مزایا، همگی میتوانند در اعمال فشار روانی به مردان تاثیرگذار باشند.»
ادریسی در ادامه اضافه میكند: «مردان هم متاسفانه این انواع خشونتی را كه از آن در رنجاند در خانه علیه زنان اعمال میكنند و زنان هم گاهی علیه كودكان و این چرخه مدام ادامه مییابد. در هر دو مورد هم عامل قدرت و دوگانه قوی – ضعیف به شخصی كه به هر نحوی قدرت را در دست دارد این اجازه را میدهد كه به شخصی كه حالا یا از لحاظ جنسیتی ضعیف انگاشته شده یا از لحاظ قرار گرفتن در قشربندی اجتماعی جایگاه ضعیف را به خود اختصاص داده است، خشونت اعمال كند. به هر حال صحبت با یك روانشناس یا روانكار برای چنین افرادی لازم است.»
ادریسی همچنین به این موضوع اشاره میكند كه فقط زنان شوهردار نیستند كه تحت خشونت مالی قرار دارند. او به عنوان نمونه به زنان سرپرست خانوار اشاره كرده و میگوید: «مثلا خانوادههایی كه زنان در آن سرپرست خانواده هستند برای ادامه زندگی به حمایت جدی نیاز دارند. نداشتن تمكن مالی و نداشتن سرپناه مناسب از جمله مشكلاتی است كه در صورت بیتوجهی میتواند سرمنشا بسیاری از ناهنجاریهای اجتماعی شود. بیشتر این زنان به دلایل گوناگون نظیر فوت همسرانشان یا طلاق به اجبار تنها معیشت میكنند. نداشتن شغل مناسب نیز مهمترین مشكل آنهاست و نداشتن تامین مالی و شغل مناسب به عنوان سرپرست خانواده علاوه بر بالا بودن ضریب آسیبپذیری فرهنگی و اجتماعی موجب بروز فشارهای روانی در زنان سرپرست خانوار نیز میشود.»
بهای خشونت مالی علیه زنان
یكی از بزرگترین و مهمترین پژوهشها درباره خشونت علیه زنان در ایران، طرحی ملی است كه در سالهای آخر دوران ریاست جمهوری سیدمحمد خاتمی اجرا شد. پژوهشی كه تعدادی از جامعه شناسان ایرانی از جمله محمود قاضی طباطبایی، علیرضا محسنیتبریزی و سیدهادی مرجایی مجری آن بودند. صدها پژوهشگر و پرسشگر در قالب این طرح در بیست و هشت استان كشور به بررسی پدیده خشونت خانگی علیه زنان پرداختند؛ پژوهشی كه انجام فاز مطالعاتی آن، تهیه پرسشنامهها، اجرای مرحله میدانی، جمعآوری اطلاعات و تنظیم گزارش نهاییاش بیش از سه سال زمان گرفت. گزارش نهایی این طرح كه شامل یافتههای تكاندهندهای درباره خشونت خانگی علیه زنان در شهرهای مختلف ایران بود، بالاخره در اواسط سال ۱۳۸۳ آماده شد. در نتایج حاصل از این تحقیق كه درباره انواع خشونتها بود، درباره خشونت مالی در ایران چنین آمده است: «تعدادی از مردان ایرانی با استفاده از عوامل اقتصادی و مالی زنان را مورد خشونت قرار میدهند. این مردان از استقلال مالی همسران خود جلوگیری و در اموال شخصی آنها دخل و تصرف میكنند و با ندادن خرجی خانه و پول كافی برای زنان مضیقههای مالی ایجاد میكنند. اگر چه زنان زاهدانی و بوشهری از اول زندگی مشتركشان تاكنون بیشترین خشونتهای اقتصادی و مالی را تجربه كردهاند، اما در میان زنانی كه قربانی این نوع خشونت هستند، زنان اصفهانی در طول یك سال به دفعات بیشتری تحت این خشونت همسران قرار گرفتهاند. البته چنانچه در این تحقیق نشان داده شده است، زنان سمنان و یاسوج كمتر از سوی شوهران خود تحت مضیقههای مالی و اقتصادی قرار میگیرند.»
خشونت مالی نیز همچون سایر انواع خشونتها، زندگی زنان را به شكلهای مختلفی تحتالشعاع قرار میدهد. افراد ذكور خانواده گاهی حتی زنان را از درآمد یا ارث خود محروم میكنند. برخی نیز به خاطر برخی از مسایل فرهنگی پس از ازدواج اجازه اشتغال از جانب همسر خود ندارند. در صورتی كه زنان سواد مناسب یا تجربه سرمایهگذاری نداشته باشند، محرومیت این چنینی آنها ابزاری میشود برای تشدید وابستگیشان به مردی كه با او زندگی میكنند و اغلب نیز قربانی خواستههای فزاینده همان مرد میشوند. همانطور كه گفته شد، خشونت مالی به شكلهای مختلفی زندگی زنان را تحت تاثیر قرار میدهد كه از آن جمله میتوان به محرومیت زنان از سواد و حرفهآموزی، عدم دسترسی به فرصتهای برابر از حیث حرفهآموزی، موانع قانونی ناظر بر ارث بری زنان، شریك نبودن زن در اموال به دست آمده پس از ازدواج در صورت بروز طلاق، دستمزد كمتر زنان در محیط كار، منع اشتغال زنان توسط شوهر به دلیل مجوز قانونی، بخشیدن تنها حق مالی و قانونی زنان یعنی مهریه در صورت تمایل به جدایی و موارد دیگری اشاره كرد.
منابع:
– «خشونت علیه زنان»، مهرانگیزكار، تهران:انتشارات روشنگران و مطالعات زنان؛
– «گزارش خشونت علیه زنان»، قاضیطباطبایی، دی ماه روزنامه «سرمایه»
منبع: «کانون زنان ایرانی»