«کمونیستها عار دارند که مقاصد و نظرات خویش را پنهان سازند. آنها آشکارا اعلام میکنند که تنها از طریق واژگون ساختن همهی نظام اجتماعی موجود از راه جبر، وصول به هدفهاشان میسر است. بگذار طبقات حاکمه در مقابل انقلاب کمونیستی بر خود بلرزند، پرولتارها در این میان چیزی جز زنجیر خود را از دست نمیدهند، ولی جهانی را به دست خواهند آورد!» کارل مارکس
یونس پارسا بناب –
شوراهای زنان
شوراها و دیگر سازمانهای زنان که در دورهی اول انقلاب مشروطیت در ایران در دفاع از انقلاب مشروطیت و احقاق حق برابری و رفع ستم بر زنان به وجود آمدند، متنوع و بیشمار بودند؛ ولی به خاطر حاکمیت جّو خرافات مذهبی از یک سو و تسلط رژیم استبداد از سوی دیگر، هویت و وجود آنان برای سالهای مدید از نظر مردم ایران پنهان نگاه داشته شد. نویسندگان بزرگ و مورخین شاخص مشروطیت مانند کسروی، ملک زاده، آدمیت، نظام مافی، محیط مافی، ناظم الاسلام کرمانی، صفائی، دولت آبادی، رضوانی و دیگران نیز با این که به این انجمنها و شوراها در آثار خود اشاراتی کردند، ولی یا به خاطر جّو حاکم نخواستند و یا به خاطر کمبود دانش خود نتوانستند در معرفی این شوراهای انقلابی و زنان مبارز و ییگیر نقشی در خور شایسته خود انجام دهند. ولی در بیست سال اخیر (۱۳۶۴-۱۳۸۴) مورخین و نویسندگان برجستهای مثل سیما بهار، فرح آذری، پری شیخ الاسلامی، فخری قویمی، هما ناطق، عبدالحسین ناهید، بدرالملوک بامداد و منصوره نظام مافی، اطلاعات مفید و جامعی دربارهی اهداف انقلابی و کم و کیف تشکیلاتی شوراهای زنان دورهی اول مشروطیت در اختیار دانشجویان تاریخ سیاسی ایران قرار دادهاند. در این جا به مهمترین این نهادها اشاره میکنیم:
– «انجمن آزادی زنان»، در ۱۹۰۷ – «اتحادیهی غیبی نسوان»، در ۱۹۰۷ – «انجمن نسوان ایران»، در ۱۹۱۰ – «انجمن نسوان وطن»، در ۱۹۱۰ – «شرکت خیّریهی خواتین ایران»، در ۱۹۱۰ – «اتحادیهی نسوان»، در ۱۹۱۱ – «انجمن همّت خواتین»، در ۱۹۱۱ و – «شورای هیات خواتین مرکزی»، در ۱۹۱۱.
با این که این انجمنها عمدتا در تهران فعالیت داشتند، ولی در شهرهای دیگر ایران و خارج از ایران نیز زنان در این دوره در راه احقاق حق آزادیهای دموکراتیک و برابری متشکل شده و علیه تاریک اندیشی، «سنن مضّر»، به مبارزه روی آوردند. معروفترین آنها عبارت بودند از: «شورای زنان» ( نیمه مخفی) در تبریز در سال ۱۹۰۷، «هیات زنان اصفهان»، «انجمن خیّریههای نسوان ایرانیان مقیم استانبول» و «انجمن زنان ایران» در عشق آباد، به رهبری شمس کسمائی، شاعره بزرگ در ۱۹۰۹. «انجمن آزادی زنان» یکی از قدیمیترین سازمانهای سیاسی زنان در ایران است که در سال ۱۹۰۶ در تهران تاسیس شد و یکی از انسانهای ارجمند و انقلابی این انجمن، تاج السطلنه قاجار، دختر ناصرالدین شاه، بود که بررسی کتاب خاطرات او نشان میدهد که او شاید اولین زن فمینیست – سوسیالیست تاریخ ایران بوده است. از فعالین دیگر این انجمن این جا باید از افتخار السطنه، خواهر تاج السطنه، صدیقه دولت آبادی و شمس الملوک جواهر کلام (که هر دو در دههی ۱۳۰۰ خورشیدی (۱۹۲۰ میلادی) نقش مهمی در تاریخ معاصر مبارزات زنان ایران بازی کردند) نام برد. «انجمن نسوان ایران» در سال ۱۹۱۰ در تهران توسط شصت نفر از زنان فعال و شاخص تشکیل شد. این انجمن اخذ قرض خارجی و خرید کالاهای خارجی را بایکوت کرد و در ایجاد مدارس دخترانه، مدارس اَکابر و یتیمخانهها قدمهای موثری برداشت. انجمنها و شوراهای زنان در دورهی اول مشروطیت با همدیگر در اکثر تظاهرات و اعتراضات علیه نفوذ دولتهای خارجی در امور ایران و حمایت از آزادیهای ملی و دموکراتیک همکاری نزدیک داشتند.
بعضی از زنان مشهور این دوره که در انجمنها و شوراها فعالیتهای گسترده و فراگیر داشتند، عبارت بودند از: – صدیقه دولت آبادی، ناشر نشریه «زبان زنان»؛ – محترم اسکندری، یکی از زنان سوسیالیست در دورهی مشروطیت؛ – هما محمودی، شاعر و نویسندهی قمینیست و یکی از سازماندهان تظاهرات دلاورانه و تاریخی زنان در مقابل ساختمان مجلس در آذر و دی ۱۲۹۰ خورشیدی ( دسامبر ۱۹۱۱)؛ – شمس الملوک جواهر کلام، نویسنده، از فعالین جنبش زنان و معلم تاریخ ایران؛ – بی بی وزیر اوف، موسس «دبستان ابتدائی دوشیزگان» در تهران، در سال ۱۹۰۷؛ – طوبا آزموده، مدیر مدرسهی «ناموس» در سال ۱۹۰۷؛ – دُرّت المعالی، از فعالان انقلابی و ضد امپریالیست، در جریان مذاکرات دول روس و انگلیس برای تجزیهی ایران، در سال ۱۹۰۷؛ – صفیه یزدی، موسس «مدرسهی دخترانه» در سال ۱۹۱۰ و یکی از فمینیستهای شاخص و ماهرخ گوهرشناس، موسس «مدرسهی دخترانهی ترقی» در ۱۹۱۱ و مبلغ آزادی و برابری زنان؛
دشمن شمارهی یک زنان و شوراهای زنان، شیخ فضلاللّه نوری رهبر ملامنازع جناح محافظهکار و سنت٬گرای علمای مذهبی بود. فتوای نوری علیه مدارس دخترانه و حقوق زنان باعث عکسالعمل شدید در بین زنان مبارز علیه نوری و دیگر علمای محافظهکار مثل سید علی شوشتری گشت. شکایات و اعتراضات و دیگر فعالیتهای زنان آزادیخواه علیه نوری به طور چشمگیر و وسیعی در مطبوعات دورهی اول انقلاب ۱۹۰۶-۱۹۰۸ به ویژه در «مساوات» «حبلالمتین» «صوراسرافیل» و «ندای وطن» منعکس گشتند و بدون شک در بی اعتبار ساختن و افشای هویت زن ستیزی و ماهیت به غایت استبدادی و ضد مشروطه طلبی نوری در ملاء عام نقش بازی کردند.
انتقادات کوبندهی زنان فعال در این دوره فقط متوجه علمای محافظهکار سنتگرا نبود. آنها همچنین به بی عملی و عدم وجود یک برنامه برای پیشرفت و رفاه اجتماعی در مجلس شورای ملی دورهی اول نیز برخورد کرده و از مجلسیان که اکثرشان مخالف آزادی زنان بودندُ شدیدا انتقاد کردند. ولی در همین دوره بودند مردانی که هم در مجلس و هم در مطبوعات از آزادی زنان، گشایش مدارس دخترانه و گسترش شوراهای زنان حمایت کردند و یا حداقل وجود آنها را تحمل کردند. از نمایندگان مجلس اول که از حقوق و خواستههای زنان دفاع کردندُ در این جا میتوان از وکیل الّرعایا، نمایندهی همدان، و تقیزاده، نمایندهی تبریز، نام برد. ولی زنان فعال و رهبران شوراهای زنان از انتقادات خود دست برنداشتند و بعد از کودتای محمد علیشاه در تیر ۱۲۸۷ خورشید (ژوئن ۱۹۰۸ میلادی) و بمباران مجلس (که مقاومت و مبارزه علیه استبداد و ارتجاع به تبریز منتقل شد)، زنان نیز گروه گروه به تبریز عزیمت کرده و در آنجا به انجمن تبریز، مرکز غیبی، ستارخان و مجاهدین پیوستند.
انجمنها و جنبش زنان
در دورهی اول انقلاب مشروطیت زنان در جنبش ملی با تشکیل انجمن و گشایش مدارس دخترانه به فعالیتهای سیاسی و اجتماعی روی آورده و همان طور که قبلا شرح داده شد، علمای محافظهکار را که مخالف آزادی و تحصیل زنان بودند به چالشهای جدی طلبیدند. بعد از کودتای محمد علیشاه و بمباران مجلس، تعداد کثیری از زنان از تهران و شهرهای دیگر به سوی تبریز روان گشتند تا در آن جا به انقلاب مجاهدین تبریز تحت رهبری ستار خان بپیوندند. در محاصرهی شهر تبریز توسط قوای محمد علیشاه و روسهای تزاری که ده ماه طول کشید، زنان به گفتهی شمارههای مختلف نشریهی «انجمن»، ملبس به لباس مردان در محلات مختلف تبریز در مقابل ضد انقلاب به نبرد برخواسته و در روستاهای حومهی تبریز مسلخ گشتند. طبق گزارش «حبلالمتین» و پری شیخ الاسلامی در کتاب «زنان روزنامهنگار و اندیشمند ایرانی» (چاپ ۱۳۶۲، تهران) در یکی از نبردهای خیابانی تبریزُ بیست زن که به لباس مردانه ملبس بودند در میان کشته شدگان پیدا شدند. کریم طاهرزاده بهزاد، یکی از شرکت کنندگان در جنگ تبریز بعد در کتاب معروف خود، «قیام آذربایجان در انقلاب مشروطیت»، نوشت وقتی که از یک سرباز زخمی خواستند که برای معالجه لباسهایش را از تن خود در آورد، سرباز زخمی حاضر نشد و ستار خان مجبور به مداخله گشته و وقتی که متوجه شد که علت عدم همکاری سرباز این است که او زن است، عمیقا تحت تأثیر قرار گرفت. بالاخره زنان در دورهی نبرد تبریز با شهامت و بردباری حماسهها آفریده و خدمات بی نظیری به جنبش مردم ایران نمودند.
بعد از پیروزی مشروطهطلبان و تبعید محمد علیشاه و آغاز دورهی دوم مشروطیت در ۱۲۸۸ (۱۹۰۹ میلادی) فعالیت زنان بیشتر از پیش فراگیر و چشمگیر گشت. در دورهی دوم مجلس شورای ملی، زنان در «انجمن خواتین وطن» و دیگر انجمنها و شوراها شدیدا به مخالفت با برنامهی دولت و مجلسیان که میخواستند قروض سنگین از روسیه و انگلستان بگیرند برخاستند و جلسات متعددی برای بحث و مناظره روی مسایل مختلف سیاسی و اجتماعی بر پا کردند. بی بی وزیر اُف، مدیر مدرسهی ابتدایی دختران، در جلسات مختلفی که در خانهی خود بر پا میکرد از شرکت کنندگان با صرف چایی و قلیان پذیرایی میکرد.
در این دوره زنان با ایجاد کنفرانسها و حتی نمایشنامهها پول جمع کرده و آن را در خدمت جنبش زنان قرار دادند. در بهار سال ۱۲۸۹ خورشیدی (۱۹۱۰) نزدیک به پانصد نفر زن با حضور و شرکت خود در یک نمایش تئاتری و فروش بلیتهای صد تومانی موفق شدند که با جمعآوری پول برای دختران یتیم یک مدرسهی اَکابر و یک کلنیک زنانه دایر کنند. این نمایش تئاتری که در باغ اتابک برگزار گردید، توسط انجمن خواتین وطن به مورد اجرا گذاشته شد. در سالهای ۱۲۸۹-۱۲۹۰ برنامههای مختلف فرهنگی در تهران و تبریز توسط زنان اجراء گردید که در نوع خود بینظیر بودند. یکی از این برنامههای فرهنگی توسط زنان ارمنی ایران، که از هواداران سوسیال دموکراتهای ایران بودند، به مورد اجرا گذاشته شد که نویسنده و کارگردان آن گریگور یکیکیان بود که همسرش استوریک یکیکیان معروفترین هنرپیشهی زن این دوره از تاریخ ایران محسوب میگردد.
یکی دیگر از زنان فعال و قمینیست ایران در این دوره، بیان اُف از اعضای اصلی «انجمن مجاهدین تبریز» بود. او نه تنها در بین زنان تهیدست شهری و دهقانان روستاهای تبریز فعالیت میکرد، بلکه از طریق مکاتبه از زنان ثروتمند و اریستوکرات نیز دعوت میکرد که به جنبش زنان دورهی مشروطیت بپیوندند. شاهزاده تاج السطلنه، دختر ناصرالدین شاه، تحت تاثیر مکاتبات بیان اُف به صحنهی مبارزه کشیده شد و در این زمان به یکی از فعالین «انجمن آزادی نسوان» تبدیل گشت. به نظر نگارنده، تاج السطلنه اولین زن فمینیست ایران است که در خاطرات خود روی مسایلی که تا آن زمان حتی صحبت و بحث در مورد آنها تابو محسوب میشد، به روشنی موضع گرفته و زنان را به مبارزه علیه ازدواج «مصلحتی» و حجاب، فحشاء، ازدواجهای بدون عشق و حق طلاق یک طرفه (برای مردان) دعوت کرده است.
عصمت تهرانی، که در دورهی دوم انقلاب مشروطیت به طور مرتب تحت نام مستعار «طیره» در نشریهی «ایران نو» مقالاتی دربارهی حقوق زنان مینوشت، نیز از زنان مبارزه و فعال این دوره محسوب میگردد. او در این مقالات پیوسته خاطر نشان میسازد که زنان تحصیلکرده و روشنفکر میتوانند نقش کلیدی در پیشرفت مشروطیت و جامعهی مدرن داشته باشند. طیره در این مقالات شدیدا علیه تعدّد زوجات موضع گرفته و «برتری» و «هوشمندی» مردان را در مقایسه با زنان به چالش طلبید. از دیگر زنان فعال این دوره که در راه مبارزه برای زنان جانفشانیها کرده و بدین وسیله به کلیت جنبش تجددطلبی و مشروطهخواهی خدمات شایانی نمود، دکتر کحال مدیر نشریهی معروف «دانش» مخصوص زنان بود.
انجمنهای زنان در این دوره فعالیت خود را محدود به حقوق زنان نکرده، بلکه آنها در مسایل سیاسی روز نیز به طور جدی درگیر گشتند. در نوزدهم نوامبر ۱۹۱۱، دولت روسیهی تزاری با رضایت و حمایت دولت امپراطوری انگلستان طی یک اولتماتوم نظامی از مجلس دوم ایران خواست که مورگان شوشتر را در عرض چهل و هشت ساعت از ایران اخراج سازد. شوشتر مسئول مشاور مالی مدبری بود که از طرف دموکراتها برای اصلاحات مالی و خزانهداری ایران استخدام شده بود. شوشتر که در ضمن مسئول اخذ مالیات از تجار ثروتمند و زمینداران بزرگ بود، شدیدا با مداخلات دولتین روسیه و انگلستان به نفع این طبقات در امور داخلی ایران مخالفت میکرد. بعد از علنی شدن اولتیماتوم روسیه، زنان فعال ایران در شهرهای اصفهان، قزوین و تبریز به حرکت در آمده و به زودی علیه قدرتهای خارجی بسیج شدند. در تهران، زنان عضو انجمنها و شوراها موفق شدند که با بسیج پانصد نفر اعتصاب بزرگی را تدارک ببینند. در این نمایش بزرگ هزاران زن ملبّس به فن، خواست و تعهد خود را برای جنگ علیه نیروهای خارجی اعلام کردند. «انجمن خواتین وطن» با تظاهرات چشمگیر خود در اول دسامبر ۱۹۱۱ در مقابل مجلس همراه با سخنرانیهای مهیج از مجلسیان خواست که در مقابل اولتیماتوم مقاومت کنند. زنیب امین از اعضای بنیانگذار «انجمن خواتین وطن» و معلم مدرسهی دخترانهی شاهآباد بعضی از اشعار خود را که در دفاع از حقوق مردم ایران در مقابل تجاوز نیروهای خارجی سروده بود، برای شرکت کنندگان قرائت کرد. تظاهرات وسیع به رهبری انجمنهای زنان علیه مداخلات روسیه و انگلستان در امور داخلی ایران و اعتصابات منظم و بایکوتهای متوالی علیه محصولات و کالاهای خارجی در سراسر ماه دسامبر سال ۱۹۱۱ ادامه یافت.
فعالیتهای اعتراضی زنان فقط به تهران محدود نمیشد، در اواسط دسامبر ۱۹۱۱، «هیات نسوان قزوین» و «هیات نسوان اصفهان» از انجمنها و از دولت خواستند که زنان را برای «مبارزهی مسلحانه» علیه قوای نظامی روسیه که قزوین را اشغال کرده بودند، مسلح سازند. رهبری «هیات نسوان اصفهان» در اعلامیهی خود خاصر نشان ساخت که زنان نیز میتوانند در جهاد شرکت کنند به ویژه زمانی که مردها به خاطر فقدان شجاعت دچار بیعملی شدهاند.
با این که علیرغم مبارزات وسیع زنان دورهی دوم مشروطیت نیز در آخر روزهای دسامبر ۱۹۱۱ در نتیجهی اولتیماتوم روسها و مداخلهی نظامی و مشترک روسیه و انگلستان با شکست روبرو شد، ولی فعالیت زنان در این دوره به خاطر خصلت تودهای بودن آن فصل جدیدی را در تاریخ جنبش آزادیخواهی و برابریطلبی در ایران بعد از جنگ جهانی اول و دههی ۱۳۰۰ خورشیدی (۱۹۲۰ میلادی) گشود که در فصلی ديگر به بررسی آن خواهیم پرداخت.
برگرفته از کتاب: «تاریخ احزاب سیاسی ایران»، جلد یک،