«کمونیستها عار دارند که مقاصد و نظرات خویش را پنهان سازند. آنها آشکارا اعلام میکنند که تنها از طریق واژگون ساختن همهی نظام اجتماعی موجود از راه جبر، وصول به هدفهاشان میسر است. بگذار طبقات حاکمه در مقابل انقلاب کمونیستی بر خود بلرزند، پرولتارها در این میان چیزی جز زنجیر خود را از دست نمیدهند، ولی جهانی را به دست خواهند آورد!» کارل مارکس
اشتفان هرملین – برگردان: مجتبا کولیوند –
برای پرنده در بند
برای ماهی در تُنگ بلور آب
برای رفیقم که زندانی است
زیرا، آن چه میاندیشد را بر زبان میراند.
برای گُل های قطع شده
برای علف لگدمال شده
برای درختان مقطوع
برای پیکرهایی که شکنجه شدند
من نام ترا میخوانم: آزادی!
برای دندان های به هم فشرده
برای خشم فرو خورده
برای استخوان در گلو
برا ی دهان هایی که نمیخوانند
برای بوسه در مخفی گاه
برا ی مصرع سانسور شده
برای نامی که ممنوع است
من نام ترا میخوانم: آزادی!
برای عقیدهای که پیگرد میشود
برای کتک خوردن ها
برای آن که مقاومت میکند
برای آنان که خود را مخفی میکنند
برای آن ترسی که آنان از تو دارند
برای گامهای تو که تعقیب اش میکنند
برای شیوهای که به تو حمله میکنند
برای پسرانی که از تو میکشند
من نام ترا میخوانم: آزادی!
برای سرزمین های تصرف شده
برای خلق هایی که به اسارت در آمدند
برای انسان هایی که استثمار میشوند
برای آنانی که تحقیر میشوند
برای مرگ بر آتش
برای محکومیت عدالتخواهان
برای قهرمانان شهید
برای آن آتش خاموش
من نام ترا میخوانم: آزادی!
من ترا میخوانم، به جای همه
به خاطر نام حقیقی تو
من ترا میخوانم زمانی که تیرهگی چیره میشود
و زمانی که کسی مرا نمیبیند،
نام ترا بر دیوار شهرم مینویسم
نام حقیقی ترا
نام ترا و دیگر نام ها را
که از ترس هرگز بر زبان نمیآورم.
من نام ترا میخوانم: آزادی!
توضیح: این شعر را اشتفان هرملین، شاعر آلمانی، که در دوران جنگ جهانی دوم در حالت تبعید در فرانسه اقامت داشت و از دوستان پل الوار بود، تحت تاثیر شعر «آزادی او و به عنوان برداشتی آزاد از آن سرود.