«کمونیستها عار دارند که مقاصد و نظرات خویش را پنهان سازند. آنها آشکارا اعلام میکنند که تنها از طریق واژگون ساختن همهی نظام اجتماعی موجود از راه جبر، وصول به هدفهاشان میسر است. بگذار طبقات حاکمه در مقابل انقلاب کمونیستی بر خود بلرزند، پرولتارها در این میان چیزی جز زنجیر خود را از دست نمیدهند، ولی جهانی را به دست خواهند آورد!» کارل مارکس
بیژن هدایت –
روزهای پایانی آبان ۹۸، یادآور روزهای خیزش پُر شکوه مردم اعماق علیه جمهوری اسلامی موحش سرمایه است. افزایش سه برابری قیمت بنزین، که از اولین دقایق بامداد جمعه، بیست و چهارم آبان، در رسانههای گروهی و شبکههای اجتماعی انعکاس یافت و به سرعت جامعه را درنوردید، به انبار خشم تلنبار شدهی مردم اعماق کبریت کشید و آنان را که به علت مجموعهی شرایط دهشت بار زندگی خود – بیکاری، عدم پرداخت ماهها دست مزد، رواج کارهای موقت و سفیدامضا، حذف و تنزل سقف بیمههای اجتماعی، افزاش سرسام آور و لحظه به لحظهی مایحتاج زندگی، فقر و فلاکت فزاینده، گسترش حاشیه نشینی، کارتن خوابی و گورخوابی، شوربختی بردگی مزدی کودک، فروش اندام و جوارح بدن، و دهها مصیبت اجتماعی دیگر- در رنج و شکنج بودند، با مشتهای گره کرده و جانهای بر کف به خیابانها کشاند.
صدای اعتراض خشم و عصیان انبوه مردم کارگر و فرودست در خیابانهای بیش از صد شهر طنین افکند و جمهوری اسلامی سرمایه را در تب مرگ فرو برد. جانیان و آدم کُشان اسلامی، که انتظار اعتراضی چنین سریع و گسترده را نداشتند، در حراست از قداست سرمایه و حاکمیت منحوس خود دست به کشتاری سبُعانه زدند. صدها تن بر خاک و خون در غلطیدند؛ و هزاران تن دستگیر و روانهی سیاه چالها شدند. نه از تعداد کشته شدگان و نه دستگیر شدگان، هنوز، اطلاع دقیقی در دست نیست. صحبت از هزار و پانصد زن و مرد و کودک به خون خفته است. اعدام خیابانی با شلیک گلولهی مستقیم از فاصلهی نزدیک به سر و قلب مردان و زنانی که فقط حق خود را از زندگی میخواستند، خاطرهی دردناک آن روزها شد. مردم کارگر و فرودست ساکت ننشستند، دست به مقاومت زدند و از جان و حُرمت انسانی خود در برابر لشکر وحوش جمهوری اسلامی دفاع کردند. جمهوری آدم کُش اسلامی به آسانی نتوانست خیابانها را از مردم اعماق پس بگیرد، به نفس افتاد، هراس مرگ را به چشم دید، لشکر وحوش خود را با توپ و تانک و هلی کوپتر و با فرمان قتل عام به خیابانها گُسیل کرد، تا با به خاک و خون کشاندن معترضین و ایجاد رُعب و وحشت جهنمی، پایههای لرزان حاکمیت پلشت خود را چند زمانی دیگر بر سکوت گورستانی جامعه بر پای نگاه دارد.
روزهای پایانی آبان ۹۸، همهی مولفههای جامعهی سرمایهداری ایران را تغییر داد. آن چه در این روزها رُخ داد، تا ابد، در تاریخ و حافظهی جامعه و مردم اعماق آن باقی خواهد ماند. از پس روزهای خونین آبان ۹۸، نه جمهوری اسلامی سرمایه دیگر آن رژیم قدر قدرت و «مستضعف پناه» سابق است و نه تودهی کارگر و فرودست، آن مردمی که از این رژیم در هراس باشند و سرنوشت جهنمی خود را مقدر بدانند. شجاعت، همدردی و همصدایی، اعتقاد به قدرت جمعی، امید به تغییر و… از نو تعریف شدند. مردم اعماق، ضعف و درماندگی رژیم منحوس اسلامی و شجاعت و قدرت جمعی خود را در میدان نابرابر نبرد تجربه کردند؛ تجربهای هرچند خونین، اما، دل گرم کننده و گران قدر که بدون تردید پشتوانهی نبردهایی که باز هم از راه میرسند، خواهد بود.
ریشههای و انگیزههای بنیادین این خیزش، از سالیان دور و دراز پیش، از متن تنگناهای اقتصادی و معیشتی به شدت ملموسی چون گرانی روزافزون مایحتاج زندگی، بیکاری، فقر و فلاکت، اختلاف فاحش طبقاتی و…، شکل بسته بود؛ در صدها و هزارها اعتراض و اعتصاب کارگری نمایان شده بود؛ در خیزش دی ۹۶ با شعار محوری «اصلاح طلب، اصول گرا، دیگه تمومه ماجرا» پا به میدان گذاشته و کُلیت جمهوری اسلامی سرمایه را نشانه گرفته بود؛ و پس از آن نیز در بسیار اعتراضات و اعتصابات کارگری در نیشکر هفت تپه، فولاد اهواز، هپکو، آذرآب، پتروشیمی ماهشهر، اعتراض رانندگان کامیون، کارگران راه آهن، اعتصاب معلمان، و… چون یک خط سیر روشن تداوم یافته بود.
خیزش آبان ۹۸، خیزش مردم کارگر و فرودست جان به لب رسیدهای بود، که دیگر چیزی جر زنجیرهای دست و پای خود برای از دست دادن نداشتند. آنها بودند، که جان خود را بر کف دست گرفتند و به خیابانها آمدند. زنان و مردان، پیران و جوانان؛ آنها که کمر از فشار سالهای دور و دراز کارهای سخت و طاقت فرسا، خم کرده بودند؛ آنها که هر روز از بام تا شام به دنبال کار و دست مزدی، که لقمهای نان بر سر سفره بیاورد، ساعتها در میادین شهرها یا جلوی درب مراکز و موسسات کار به صف ایستاده بودند؛ آنها که در صدها شهرک حاشیه نشین، در فقدان کمترین امکانات خدماتی و بهداشتی و آموزشی، در آلونکهاشان در هم میلولیدند، صدایشان شنیده نمیشد، درد و رنجشان هم، انبوه فراموش شدگان این جامعه؛ زنانی که چهار دهه است رنج و شکنج آپارتاید جنسی، تحقیر و توهین و بی حقوقی مفرط، را به ناچار تاب میآورند؛ میلیونها جوانی که امیدها و آرزوهای انسانی خود را، در جهنم سرمایهداری ایران، هر روز بیش از روز پیش از دست میدهند و روزنهای از روشنایی فرا روی خود نمیبینند. آنها به خیابانها آمده بودند. صورت مساله از دی ۹۶ تغییر کرده بود، آبان ۹۸ مُهر قطعی خود را بر این تغییر کوبید. دیگر صحبتی از «خوبی» یک جناح و «بدی» جناح دیگر حاکمیت سرمایه در میان نبود. همه، اصلاح طلب و اصول گرا، از سر تا ته، مورد خشم و لعن مردم اعماق بودند. از «طبقهی متوسط» هم دیگر صحبتی به عنوان فعال مایشای تغییرات اجتماعی در میان نبود. این «طبقه»ی موهوم، که ابداع شده بود تا نقش طبقهی کارگر در تحولات بنیادین اجتماعی کتمان شود، در دی ۹۶ و پس از آن، به ویژه، در خیزش آبان ۹۸ میدان را خالی کرده بود، گُم شده بود. اپوزیسیون بورژوایی، آنها که در حفظ نظم سرمایه و بردگی مشدد مردم کارگر و فرودست درست چون جمهوری اسلامی ذینفع هستند، هم نظاره گر هراسناک این روزها بودند. فقط مردم اعماق بودند و انگیزههای انسانی آنها برای یک زندگی بهتر، امیدها و انتظارات آنها، همصدایی و همسرنوشتی آنها!
خیزش آبان ۹۸، چون دی ۹۶، نشان داد که همسرنوشتی و مبارزهی تودهی کارگر و فرودست، فراتر از ملیت، جنسیت، باورهای مذهبی و… است. بیکاری، فقر و فلاکت، گرسنگی و بی خانمانی، محرومیتهای اجتماعی، و دهها مصیبت دیگر ناشی از نظم سرمایه، چون زنجیری اکثریت عظیم مردمان این جامعه را از زن و مرد، فارس و ترک و عرب و کرد و بلوچ، با هر باور مذهبی یا بی باوری به مذهب، به هم متصل کرد و همبستگی و همسرنوشتی آنها را پیام داد. شکافها در آبان ۹۸ رنگ باخت؛ جز شکاف سرمایه و پاسداران نظم خونین آن و مردم اعماق؛ مردمی که لهیده میشوند، جان میدهند، تا سرمایه جان گیرد و ارزش افزایی کند! این شکاف، بیش از هر زمان دیگری، در خیزش آبان ۹۸ رُخ نمود و نشان داد که تنها راه حل از بین بردن آن، از بین بردن نظم سرمایه و به زیر کشیدن رژیم موحش اسلامی آن است!
خیزش آبان ۹۸ به خاک و خون کشیده شد، با دار و درفش پاسخ گرفت، با این همه اما پایان نیافت! شعارها، مطالبات، امیدها و انتظارات آبان، زنده و در جریان است. این را بسیار اعتراضات و اعتصابات مردم اعماق در خوزستان، در هفت تپه، در صنعت نفت، در نظام آموزشی و… آشکار میکند. آبانهای دیگری، از همان جنس، باز هم در راه هستند! مردم اعماق باز هم به خیابانها خواهند آمد، هر بار در صفوفی راسختر، گستردهتر و متحدتر! و سرانجام، روزی کارخانهها و خیابانها را فتح خواهند کرد و سرود دل انگیز پیروزی سر خواهند داد! سرانجام، روزی نظم سرمایه و رژیم موحش اسلامی آن را به جایی خواهند فرستاد که شایسته و بایستهی آن است: به زباله دانی تاریخ!
آبان ۱۴۰۰