«کمونیستها عار دارند که مقاصد و نظرات خویش را پنهان سازند. آنها آشکارا اعلام میکنند که تنها از طریق واژگون ساختن همهی نظام اجتماعی موجود از راه جبر، وصول به هدفهاشان میسر است. بگذار طبقات حاکمه در مقابل انقلاب کمونیستی بر خود بلرزند، پرولتارها در این میان چیزی جز زنجیر خود را از دست نمیدهند، ولی جهانی را به دست خواهند آورد!» کارل مارکس
مایك دیویس – برگردان: بابك پاكزاد –
دوبی همراه با دیگر همسایگانش در امارات، در زمینهی سلب امتیاز و حقوق از نیروی كار الگو و نمونه محسوب میشوند. در كشوری كه در سال ۱۹۶۳ بردهداری الغا شد، اتحادیههای كارگری و بخش اعظم اعتصابها غیرقانونی بوده و فعالان كارگری مورد پیگرد قرار میگیرند و ۹۹ درصد نیروی كار بخش خصوصی شهروند این كشور نبوده و هر لحظه میتوان آنها را فورا به كشور مبدا خود بازگرداند. در عمل نیز متفكرانی كه در موسسات تحقیقاتی آمریكایی نظام طبقاتی و نظام اعطای امتیاز در دوبی را تحقیر میكنند، دهانشان آب افتاده است.
در راس هرم اجتماعی، البته، خاندان ال مكتوم و پسرعموهایشان هستند كه مالك هر ذرهی ارزشمند از شنهای این شیخنشین هستند. پس از آنها، ۱۵ درصد جمعیت بومی (كه بخش اعظم آنها عربزبانان جنوب ایران هستند) قرار دارند كه اطاعت از خاندان سلطنتی را با انتقال درآمدها، آموزش و تحصیل رایگان، مسكنهای یارانهای و مشاغل دولتی جبران میكنند.در ردهی بعد بیش از ۱۰۰ هزار مهاجر انگلیسی (۱۰۰ هزار شهروند انگلیسی دیگر نیز خانهی دومی در دوبی دارند) قرار دارند كه همراه با مدیران و متخصصان اروپایی، لبنانی، ایرانی و هندی، از امتیاز كامل انتقال ثروتشان برخوردارند و هر سال دو ماه تابستان را در خارج میگذرانند.
بریتانیاییها تحت هدایت دیوید بكهام (كه مالك یك ساحل است) و راد استوارت (كه مالك یك جزیره است) قرار دارند كه بزرگترین معركهگیران بهشت آلمكتوم هستند. بخش بزرگی از جمعیت، كارگران قراردادی آسیای جنوبی هستند كه از نظر حقوقی تنها با كافرما طرف هستند و زیر كنترل اجتماعی بسیار شدید و فراگیری قرار دارند. زندگی لوكس و اشرافی دوبی با دوشیزگان فیلیپینی، سریلانكایی و هندی رفع و رجوع میشود. در حالی كه شكوفایی امر ساخت و ساز (كه یك چهارم نیروی كار را به خود اختصاص داده است) بر دوش نیروی كار هندی و پاكستانی فقیر و روزمزد است كه بخش اعظم آنها از ایالت كرالای هند به دوبی آمدهاند و شش روز و نیم در هفته و روزی دوازده ساعت در گرمای بیابان كه آسفالت را آب میكند، كار میكنند.
دوبی، نظیر همسایگانش، مقررات سازمان بینالمللی كار را به ریشخند میگیرد و از امضای معاهدهی بینالمللی كارگران مهاجر سرباز میزند. دیدهبان حقوق بشر در سال ۲۰۰۳، امارات را به بهرهگیری از «نیروی كار اجباری» متهم كرد. در عمل، همان طور كه اخیرا در روزنامهی «ایندیپندنت» خاطرنشان شد، بازار كار بسیار شبیه به نظام كار كهنهای است كه بریتانیا، ارباب استعمارگر پیشین به این كشور آورد. این روزنامه مینویسد: «امروز نیز كارگران آسیایی نظیر پدران بیچیز و فقیرشان هنگامی كه به امارات متحدهی عربی میرسند، ناگزیرند قراردادی را كه حكم بردگی برای چندین سال را دارد، امضا كنند. حقوق آنها، در فرودگاه جایی كه نهادهای جذب نیرو پاسپورت و ویزای آنها را به منظور كنترل آنها ضبط میكند، به یك باره محو میشود.»
علاوه بر استثمار شدیدی كه بر این كارگران حاكم است، از دوزخیان دوبی – نظیر پرولتاریا در فیلم متروپلیس فریتزلانگ- انتظار میرود كه در انظار عمومی ظاهر نشوند. مطبوعات محلی حق ندارند در مورد كارگران مهاجر، شرایط كار غیرانسانی و خودفروشی زنان گزارش یا مطلبی درج كنند. بنابراین، نیروی كار آسیایی از حضور در فروشگاههای بزرگ پر زرق و برق، زمینهای گلف و رستورانهای شیك منع میشوند. كمپهای كارگران در حومهی شهرها – جایی كه شش، هشت یا حتا دوازده نفر در یك اتاق، بدون سیستم تهویه و با توالتهایی كه درست كار نمیكنند زندگی میكنند، بخشی از تصویر رسمی توریستی یك شهر لوكس و اشرافی بدون فقر یا حاشیهنشینی را تشكیل نمیدهند.
گزارش شده در دیدار اخیر، حتا وزیر كار امارات متحده عربی از شرایط غیرقابل تحمل در كمپهای كارگران كه در مناطق دورافتاده توسط مقاطعهكاران ساختمانی بر پا شده، شوكه شده است. اما هنوز وقتی كارگران تلاش میكنند اتحادیهای برای كسب دستمزد بیشتر و بهبود شرایط زندگیشان شكل دهند، به سرعت بازداشت میشوند.
پلیس دوبی بر واردات غیرقانونی طلا و الماس و افرادی كه هویت خود را پنهان میكنند و به صورت همزمان بیست و پنج ویلا را نقدا میخرند، چشم میبندد؛ اما در دیپورت كردن كارگران پاكستانی كه از عدم پرداخت دستمزدهایشان توسط مقاطعهكاران شكایت دارند یا به زندان افكندن دوشیزگان فیلیپینی به جرم زنا هنگامی كه به پلیس گزارش میكنند كه توسط كارفرمایشان مورد تجاوز قرار گرفتهاند، بسیار سریع و ماهرانه عمل میكند. به منظور احتراز از انفجار ناآرامیها از سوی شیعیان كه بحرین، عربستان سعودی، دوبی و همسایگانش در امارات متحده عربی به شدت نگران آن هستند، آنان ترجیح میدهند كه از نیروی كار غیرعرب كه از هند غربی، پاكستان، سریلانكا، بنگلادش، نپال و فیلیپین آورده میشوند، استفاده كنند. اما از آن جا كه كارگران آسیایی به بخش هر چه فزایندهتری از جمعیت بدل شدهاند، امارات متحده عربی سیاست تكثر فرهنگی را در دستور كار قرار داده است.
در عمل، شكوفایی ساخت و ساز همراه با قصور در تامین ابتداییترین نیازهای كارگران منجر به نخستین شورش كارگری در دوبی شد. بنا به گزارش دیدهبان حقوق بشر در سال ۲۰۰۴ میلادی، ۸۸۰ كارگر ساختمانی در حین انجام كار دچار سانحه شده و جان خود را از دست دادهاند. این در حالی است كه بخش اعظم حوادثی كه منجر به مرگ شده، توسط كارفرمایان گزارش نمیشود یا توسط دولت لاپوشانی میشود. به صورت همزمان ،كمپانیهای بزرگ ساختمانی و پیمانكارانشان حداقل تسهیلات بهداشتی یا تامین آب شرب كافی را در كمپهای كارگری دور افتاده در بیابان تضمین نكردهاند.
كارگران همچنین از فاصلهی زیاد كمپها تا محل كار، برخوردهای تحقیرآمیز كه اغلب با تعصبات مذهبی و نژادی سرپرستها همراه است و از حضور جاسوسها و نگهبانان كمپانی در كمپها و عدم توانایی دولت در مجازات پیمانكارانی كه یك شبه دوبی را ترك میكنند یا بدون پرداخت دستمزدها اعلام ورشكستگی میكنند، بسیار خشمگین هستند. یكی از كارگران كه از كرالای هند به دوبی آمده، به نیویورك تایمز گفت: «امیدوارم ثروتمندان بفهمند كه چه كسی این برجها را ساخته و امیدوارم بیایند و ببینند این زندگی چقدر سخت و غمانگیز است.»
نخستین نشانههای ناآرامی در پاییز ۲۰۰۴ نمایان شد. هنگامی كه چندین هزار كارگر آسیایی با جسارت تمام در هشت باند بزرگراه شیخ زاید به سوی وزارت كار راهپیمایی كردند و تنها با پلیس ضدشورش و تهدید دیپورتجمعی مواجه شدند. تظاهرات و اعتصابهای كوچكتر در اعتراض به دستمزدهای پرداخت نشده و شرایط كار ناامن طی سال ۲۰۰۵ ادامه پیدا كرد كه الهامبخش آنها، شورش بزرگ كارگران بنگلادش در كویت در فصل بهار بود. در ماه سپتامبر، حدود ۷۰۰۰ كارگر برای سه ساعت تظاهرات كردند كه بزرگترین اعتراض در تاریخ دوبی محسوب میشود. در بیست و دوم مارس ۲۰۰۶ نیز نیروهای امنیتی شورشی را كه در محل برج دوبی برپا شده بود زیر آتش گرفتند.
حدود ۲۵۰۰ كارگر خسته از كار در پایان شیفت، منتظر اتوبوسها بودند تا آنها را به خوابگاههایشان در بیابان بازگرداند كه نگهبانان تعرض به آنها را آغاز كردند. طیف گستردهای از كارگران، كه بیشتر آنها از مسلمانان هندی بودند، به سوی نگهبانان حملهور شده و آنها را مورد ضرب و شتم قرار دادند و به محل مدیران و سرپرستهای ساختمان حمله كردند. ماشینهای كمپانیرا به آتش كشیدند و به ادارات خسارت وارد كرده، كامپیوترها را نابود كرده و فایلها و پروندهها را تكه تكه كردند. صبح روز بعد ارتش كارگران، پلیس را از بازگشت به سایت ساختمانی برحذر داشت و از رفتن به سركار امتناع كرد، تا آن كه كارفرمای مورد نظر دستمزدها را بالا برد و شرایط كار را بهبود بخشید، هزاران كارگر ساختمانی نیز در ترمینال فرودگاه جدید به این اعتصاب پیوسته بودند. اگرچه برخی توافقات حداقلی همراه با تهدیدهای خانمان برانداز بخش اعظم كارگران را ناگزیر از بازگشت به كار در برج دوبی و فرودگاه كرد، اما خشم و عصبیت آنها كماكان در حال رشد است. در ماه جولای صدها كارگر در پروژهی بزرگ گردشگری در جادهی امارات به خاطر كمبود مداوم آب برای پخت و پز و شستوشو در كمپ دست به اعتراض و شورش زدند. كارگران دیگر نیز گردهماییهای تشكیل داده و تهدید به اشغال هتلها و فروشگاهها كردند.
فریاد جسارتآمیز كارگران نسبت به قبل انعكاس بلندتری در صحرای امارات متحدهی عربی پیدا كرده است. در پایان روز، مكتوم و پسرعموهایش در امارتهای دیگر به خوبی آگاهند كه بر سرزمینی حُكمرانی میكنند كه بر دوش كارگران جنوب آسیا ساخته شده است.