«کمونیستها عار دارند که مقاصد و نظرات خویش را پنهان سازند. آنها آشکارا اعلام میکنند که تنها از طریق واژگون ساختن همهی نظام اجتماعی موجود از راه جبر، وصول به هدفهاشان میسر است. بگذار طبقات حاکمه در مقابل انقلاب کمونیستی بر خود بلرزند، پرولتارها در این میان چیزی جز زنجیر خود را از دست نمیدهند، ولی جهانی را به دست خواهند آورد!» کارل مارکس
بیژن هدایت –
این روزها، روزهای شور و امید است: شور زندگی و امید تغییر! قتل فجیع مهسا (ژینا) امینی، به وسیلهی ماشین وحشت و جنایت جمهوری اسلامی، و به رغم تصورات خام آنها که «صدا» را خفه و «شجاعت» را به بند کشیدهاند، مولود این روزهای شور و امید شد! روزهایی نه به روال روزهای معمول، که روزهایی «نامعمول» و از جنس دیگر! روزهایی که تاریخ میسازند؛ روزهایی که مردم کارگر و تُهیدست از بستر فلاکت و محرومیت سرمایهداری، و از متن استبداد موحش جمهوری اسلامی، سر بر میآورند و قدرت همبستهی خویش را تجربه میکنند؛ روزهایی که زنان چون ققنوس از خاکستر خویش برمیخیزند، سرود «زن، زندگی، آزادی» سر میدهند، آپارتاید جنسی و حجاب اجباری را به دور میافکنند، و ارکان حاکمیت وحوش اسلامی را به لرزش مرگ میاندازند.
این روزها، عزیزترین روزهای زندگی جامعهای است، که در چنگال یکی از ددمنشترین و کثیفترین رژیمهای سرمایهداری معاصر گرفتار بوده است؛ روزهایی که وقتی از راه میرسند، چون آفتابی درخشان جانهای خسته و آرزومند را مینوازند، شور زندگی میزایند، امید میآفرینند، همدلی و همگامی میآورند، و چنان چشماندازهای شیرین و دلپذیری میگشایند، که به طرز حیرتانگیزی از گنجایش فهم معمول خارج است.
واژهها از بیان شکوه این روزها، از تصویر شجاعت مردمی که جانهای شیفتهی خود را بر دست گرفته و خیابانها را در طلب آزادی، رفاه و آسایش و حُرمت شایستهی انسان – در جنگی نابرابر با گلههای وحش و وبش جمهوری اسلامی- به تسخیر در آوردهاند، عاجزند!
خیابانها را، اما، نمیباید «تنها» گذاشت! تا همینجا در «خیابانها»، کاری کارستان شده است! اکنون وقت تقویت بیشتر خیابانها، وقت دفاع از نیروی مردم معترض و حاضر در خیابانها، وقت تعرض قطعیتر به نظم سرمایه و رژیم اسلامی آن است! وقت آن است که طبقهی کارگر – همگام و همصدا با دختران و پسران خود در خیابانها- مراکز کار را در موسسات تولیدی، خدماتی، آموزشی و… به تعطیلی بکشاند؛ مزدوران سرمایه را بیرون براند؛ ادارهی این مراکز را به دست گیرد؛ و نظم سرمایه را مُختل سازد. ترکیب و تلفیق مبارزه در «خیابانها» و «مراکز کار»، گلههای وحش و وبش جمهوری اسلامی را بیش از این زمینگیر میکند، سرمایه را از نفس میاندازد، و سرانجام مرگ رژیم منحوس اسلامی را رقم میزند!
طبقهی کارگر در ایران، هزارها اعتراض و اعتصاب علیه ستم و استثمار سرمایهداری را در این سالهای نزدیک تجربه کرده است. کارخانهها را از کار انداخته است؛ راههای عبور و مرور را سد کرده است؛ مراکز آموزشی را به تعطیلی کشانده است؛ مزدوران و کارفرمایان سرمایه را از مراکز کار بیرون رانده است؛ …؛ این روزها، وقت از سرگیری همین اعتراضها و اعتصابها – در ابعاد سراسری، در اشکال رادیکال، و با هدف مبارزه علیه سرمایه و رژیم اسلامی آن- است. وجود شبکههای فعالین کارگری در گُسترهی مراکز کار در ایران، زمینههای مناسب ایجاد تشکلهای شورایی، تجربههای گرانقدر اندوخته شده از اعتراضها و اعتصابهای پیشین، و…، چنین حرکت سترگی را ممکن و مقدور میکند. این، ضرورت روزهای تاریخی حاضر هم هست!
هزاران گُل سرخ نثار مهسا (ژینا) و همهی آن جانهای شیفتهای که در این روزها – با سودای آزادی- به خاک و خون افتادند! از یادتان نمیکاهیم!
بیست و سوم سپتامبر ۲۰۲۲