«کمونیستها عار دارند که مقاصد و نظرات خویش را پنهان سازند. آنها آشکارا اعلام میکنند که تنها از طریق واژگون ساختن همهی نظام اجتماعی موجود از راه جبر، وصول به هدفهاشان میسر است. بگذار طبقات حاکمه در مقابل انقلاب کمونیستی بر خود بلرزند، پرولتارها در این میان چیزی جز زنجیر خود را از دست نمیدهند، ولی جهانی را به دست خواهند آورد!» کارل مارکس
علی رسولی –
کینهای بر خیابان گرسنه است
باید بارید.
از چوب گوژپشت بام باید پایین افتاد
پدیدار باید شد.
با رنگ نقرهای بر سنگفرش تشنه
باید خورد.
در دنیای نقرهگون
گُم باید شد
آن جا که داستان ابر جاریست
آن جا که قطرات هیاهو دارند
و جویبار چقدر برای هیاهوی قطرات کوچک است.
باید به میدان شهر رسید
باید حضور جویبار را به خیسی پشتبام گفت
باید حوضچهها را با خود برد
رود شد
ریز جویبارها را به بودن دریا قانع باید کرد
به هر خانه باید کوبید
پنجرهها را باز باید کرد
با لبان خروشان
پُر از موج
پُر تلاطم، سرود رود باید خواند:
حوضچه کوچک است
خانه کوچک است
جویبار جای هیاهو نیست
دریا در میدان شهر است
بر گوژی پشتبام نباید پوسید.
جویبار شو، به رود برس
دریا را باور کن
خروشان شو
پُر تلاطم
با لبانی از سرود رود
داستان برکهی اسیر را به گوش دریا زمزمه کن.
خروشان باید بود
دریا باید بود
پُراز تلاطم
پُر از امواج عاصی.