«کمونیستها عار دارند که مقاصد و نظرات خویش را پنهان سازند. آنها آشکارا اعلام میکنند که تنها از طریق واژگون ساختن همهی نظام اجتماعی موجود از راه جبر، وصول به هدفهاشان میسر است. بگذار طبقات حاکمه در مقابل انقلاب کمونیستی بر خود بلرزند، پرولتارها در این میان چیزی جز زنجیر خود را از دست نمیدهند، ولی جهانی را به دست خواهند آورد!» کارل مارکس
ایرج جنتی عطایی –
تو به خود نگاه میکنی
آینه سیاه میکنی
پرده رو ترانه میکشی
پنجره تباه میکنی
من، ستاره آه میکشم
دست روی ماه میکشم
نوازش نسیم میکنم
روی شب نگاه میکشم
میٰعادگاه ما
انسان و آبادی
تاریخ آینده
میدان آزادی!
تو با گلوله و من با گُل
تو با شلیک و من با آواز
تو زردِ نفرت، کبودِ کین
من سرخِ عشق و سبز پرواز
کسب تو، قتل گُل و شبنم
اعدام باد و نور و دریا
کار من کِشتِ چراخ و دف
تیمار رنگ و رقص و رویا!
میٰعادگاه ما
انسان و آبادی
تاریخ آینده
میدان آزادی!
کسب تو جراعی لبخنده و تشریح اشک
مثله مثله کردن واگویههای عاشقاس
توی فصل قرق ابر و نسیم و گُلسرخ
کسب تو تفتیش طرح سایهی اقاقیاس!
کار من رد شدن از رویای سرخ رود نیس
کار من حادثهی دریائیی پیوستنه
تو شب واهمهی سایهزن شعلهشکن
کار من معجزهی سپیده روشنکردنه !
میٰعادگاه ما
انسان و آبادی
تاریخ آینده
میدان آزادی!
نوزدهم مارس ۲۰۱۵