«کمونیستها عار دارند که مقاصد و نظرات خویش را پنهان سازند. آنها آشکارا اعلام میکنند که تنها از طریق واژگون ساختن همهی نظام اجتماعی موجود از راه جبر، وصول به هدفهاشان میسر است. بگذار طبقات حاکمه در مقابل انقلاب کمونیستی بر خود بلرزند، پرولتارها در این میان چیزی جز زنجیر خود را از دست نمیدهند، ولی جهانی را به دست خواهند آورد!» کارل مارکس
اتائوالپا یوپانکی –
برادران بسیاری دارم
بیشمار
در درهها، در کوهها
بر کناره رودها و بر دریاها.
هر کدام با کارهاشان
با رویاهاشان، هر کدام
با رویایی رو در رو
با خاطراتی پشت سر.
برادران بسیاری دارم
بیشمار برادرانی.
مردمانی با دستهای گرم
از هرم دوست داشتنها
با دعاهایی برای تغنی
با سوگ نامههایی برای گریستن
با افقهایی باز
که همواره دورند
بسیار
و قدرتی که آن را بجویند
هماره مصمم.
و افق
نزدیکتر که دیده میشود
زمانی است که دورتر میرود؛
برادران بسیاری دارم
بیشمار.
و این گونه گام میزنیم
پیچیده در تنهایی
گُم میشویم روی زمین
و باز به هم بازمیگردیم؛
و این گونه هم را باز مییابیم
در آینهای دوردست
در ازواجی که در آن
ریشه میزند
جوانههای بیشمار بودنمان.
و این گونه گام میزنیم
پیچیده در تنهایی،
و مرگهامان نیز با ما
تا کسی جا نمانده باشد.
برادران بسیاری دارم
بس بسیار برادران،
و معشوقهای زیبا
که نامش آزادی است.
(به دوست نادیدهی که روح لاتینیام را بیدار کرد.)
برگرفته از: «محاکمات عالیجناب روفوس»