«کمونیستها عار دارند که مقاصد و نظرات خویش را پنهان سازند. آنها آشکارا اعلام میکنند که تنها از طریق واژگون ساختن همهی نظام اجتماعی موجود از راه جبر، وصول به هدفهاشان میسر است. بگذار طبقات حاکمه در مقابل انقلاب کمونیستی بر خود بلرزند، پرولتارها در این میان چیزی جز زنجیر خود را از دست نمیدهند، ولی جهانی را به دست خواهند آورد!» کارل مارکس
حمید فرازنده –
عزیز نسین (۱۹۱۵-۱۹۹۵) در طول هشتاد سال عمر پُر برکتش به مثابهی یک روشنفکر حساس و پذیرای مسئولیتهای اجتماعی، آگاهانه کوشید در بیشتر زمینههای زندگی، از ادبیات گرفته تا هنر، از حیات فرهنگی گرفته تا سیاست، فعالیت داشته باشد. او از اوایل جوانی پا به صحنهی سیاست نهاد. چنان پُر انرژی بود که گاهی یک تنه مانند یک حزب مخالف جلوه میکرد: سخنرانی در میتینگها، ایستادن و مقاومت در کنار کارگران در چادرهای اعتصاب، شرکت در راهپیماییهای اعتراضی، ترتیب دادن میتینگهای روز کارگر و…
در جوانی به عنوان افسر ارتش، برای اولین بار با سازوکار دولتی آشنا شد. از ارتش اخراج شد، و چون به ادبیات تمایل داشت، یک مجلهی ادبی منتشر کرد. مجله را بستند و او را راهی زندان کردند. اما تسلیم نشد و دوباره مجلهای دیگر منتشر کرد. این بار مقالههای خود را با نام مستعار مینوشت. بعدتر یک کتابفروشی به راه انداخت، و خود نویسندهی ستونهای طنز در روزنامههای مختلف شد.
او علاوه بر نوشتن داستان کوتاه و طنز، به نمایشنامهنویسی نیز روی آورد. نسین نمایشنامههایی نوشت که در آنها موقعیتهای سیاسی و اجتماعی ترکیه را با شوخطبعی و کنایه به دست میگرفت، اما پس زمینهی این نمایشنامهها گواه ذهنیتی قوی بود. در حالی که خواننده را میخنداند، او را به فکر فرو میبرد. نمایشنامههایش بارها در ترکیه و خارج از کشور روی صحنه رفت. داستان کوتاه، مقاله، شعر و رمان او همیشه در این سالها پُرفروش بوده است.
عزیز نسین به عنوان یک روشنفکر حساس، با توجه به سالهایی که نوشتن را آغاز کرد، مثل اکثر نویسندگان چپ آن دوران اصول اندیشهی اجتماعی و رئالیسم سوسیالیستی را در پیش گرفت. و زندگی خود را وقف تحولات اجتماعی و شکلگیری فرهنگی جامعه از طریق نوشتارها و سخنرانیها کرد. در تاسیس کانون نویسندگان ترکیه پیشگام بود و ریاست کانون سالهای متمادی بر عهدهاش بود. او از حقوق نویسندگان دفاع و سعی میکرد کیفیت ادبیات و نوشتار را در بالاترین سطح نگه دارد و آن را گسترش دهد. مطالعات مهم و پایداری در زمینهی عملکرد ادبیات و هنر انجام داد و برای انتشار این مطالعات در پایگاه اجتماعی اهتمام ورزید.
در طول زندگیاش همیشه برای استقرار ترکیهای مترقی و دموکراتیک تلاش کرد. صرف نظر از موقعیتاش، او هرگز در زندگی خود از بیان افکارش فروگذار نکرد. در طول عمرش همه جا با گرایشهای ارتجاعی و متعصب به مخالفت برخاست. با پاگرفتن دوبارهی حرکتهای مذهبی در پایان دههی هشتاد میلادی، این بار بنیادگرایان دینی نیز به صفوف دشمنان او در کنار حاکمیت پیوسته بودند. موضعگیریهای آشکار او در برابر ارتجاع دینی، و همتاش در انتشار دادن شهامت آمیز «آیههای شیطانی»، رمان جنجالی سلمان رشدی، به خصومت این گروهها بیشتر دامن زد تا سرانجام همینان در سال ۱۹۹۳ هتلی را که در شهر سیواس او و سایر روشنفکران در آن برای ایام سخنرانی اقامت داشتند، به آتش کشیدند. ۳۷ نفر از شاعران و نویسندگان ترکیه در این عمل تروریستی جان باختند. عزیز نسین از این حمله کاملا تصادفی و با جراحات جان سالم به در برد. او از وضعیتی که با آن روبرو شده بود و از این واقعهی وحشیانه بسیار خشمگین شد و حتا موضعی رادیکالتر از قبل در پیش گرفت. گفتنی است که دولت وقت در برابر این توحش با بیشرمی از خود سلب مسئولیت کرد و عاملان این قتل عام تاریخی هیچوقت به سزای اعمالشان نرسیدند.
ارزش ادبی آثار عزیز نسین
عبارت «خنداندن و به فکر واداشتن»، با آن که در نگاه نخست کلیشهای مینماید، اما در واقع دو عملی است که تحت شرایط اجتماعی امروز آنها را در یک جا گرد آوردن چندان آسان به نظر نمیآید.
آیا میتوانیم بگوییم که هدف اصلی طنز این است که ما را به طریقی غیر متعارف وادار به اندیشیدن کند و اثر جانبی آن خنداندن ماست؟ عزیز نسین در مصاحبهای علنا میگوید: «من با نوشتن، چرخ خانوادهام را میگردانم. اگر چهار هزار داستان نوشتهام، به این دلیل است که خانوادهی من، از یک زن و دو بچه تشکیل شده است. اگر خانوادهای شلوغتر میبودیم، شاید باید ۹ هزار داستان مینوشتم.»
با خواندن این جمله دیگر ما نباید به این فکر کنیم که آیا فکر کردن ضروریتر است یا خندیدن. در ادامه میگوید: «در جایی که طنز – یا طنز سیاه- شروع به تبدیل شدن به خودِ زندگی میکند، هر فایدهای که از آن بگیریم، مثل نَفَسی تازه یا نگرشی جدید خواهد بود که به قدرت استدلال و داوری خود میافزاییم. در هر صورت، متاسفانه ما صبر کافی برای اجازه دادن به فقط خندیدن نداریم، همانطور که وقت کافی برای فقط فکر کردن هم نداریم. ما در دورانی به سر میبریم که باید خود را تخلیه کنیم، و همزمان اتفاقات جاری را هوشمندانه پیگیری کنیم.»
احتمالا یکی از عواملی که مسیر ادبیات و هنر کلاسیک را که به طور کُلی در کار تاکید بر زیبایی بود، تغییر داد، طنز است. چرا که کار طنز، تاکید بر «زشت»، زیر سئوال بردن «زیبا»، واکاوی «اشتباه»، و واسازی «درست» است. کارش به جنب و جوش در آوردن هستههای انسانی ما، مانند باورهای ناخودآگاه، روابط، حسیات و تابوهایمان است، و این کار را با به یاد آوردن جزئیاتی از زندگی که قبلا ندیدهایم یا نادیده گرفتهایم، و با مقابله با ایدئولوژیهای متناقض درون این هستهها پیش میبرد.
نسین در گفت و گویی که در سال ۱۹۷۵ در روزنامهی «ملیت» منتشر شد، دربارهی ساز و کار طنز چنین میگوید: «وقتی صحبت از طنز میشود، باید از ابتدا بگویم که برای من شوخطبعی طنزآمیز عملکردی است در خدمت مردم. عاملی که مرا وادار به طنزپردازی کرد شرایط اجتماعی آن ایام بود. سخن کوتاه، بگذارید این را بگویم: طنز نوعی کینه، خشم و انتقامگیری است که معمولا ناشی از محرومیت و فقر است… البته نه هر سختی و نه هر رنجی لزوما موجد یک طنزپرداز میشود، اما این شرایط سخت توانایی شوخطبعی فرد را تقویت میکند … زمینههای فردی برای رشد یک طنزپرداز البته لازم است، اما این را هم بگویم که کار طنز، اصولا، ویرانگری است. اگر طنزپرداز بتواند آگاهانه کینهها، نفرتها، وخشمهای خود را به سمت هدفی هدایت کند که واقعا باید از بین برود، و از سلاح طنز برای منافع عموم استفاده کند، این یک تخریب مثبت خواهد بود…»
عزیز نسین با کُنشگری و جهان فکری خود و همچنین از خلال داستانها و نقدهای ادبی-هنریاش در حدود دویست کتابی که نوشت، ردپای عمیقی در حافظهی اجتماعی میهناش به جا گذاشت. برخی از این ردپاها مربوط به گذشته است، برخی از آنها مربوط به دوران کنونی؛ اما اشتباه نخواهد بود اگر بگوییم بیشتر آنها مربوط به آیندهی جامعهی بشری است.
نشریهی ادبی «بانگ»