«کمونیستها عار دارند که مقاصد و نظرات خویش را پنهان سازند. آنها آشکارا اعلام میکنند که تنها از طریق واژگون ساختن همهی نظام اجتماعی موجود از راه جبر، وصول به هدفهاشان میسر است. بگذار طبقات حاکمه در مقابل انقلاب کمونیستی بر خود بلرزند، پرولتارها در این میان چیزی جز زنجیر خود را از دست نمیدهند، ولی جهانی را به دست خواهند آورد!» کارل مارکس
آنتونیو گرامشی – ترجمهی: پویان فرد –
یکی از اعضای هیات ایتالیایی که به تازگی از روسیه شوروی بازگشته، برای کارگران تورین تعریف کرد که سکویی که در آن توسط هیاتی از طرف کرونشتات مورد استقبال قرار گرفتند، با شعار «زنده باد اعتصاب عمومی تورین در آوریل ۱۹۲۰» تزئین شده بود.
کارگران با شنیدن این خبر بسیار شاد شدند و احساس خشنودی کردند. بخش عمدهای از اعضای هیات ایتالیایی که به روسیه فرستاده شدند، با اعتصاب عمومی آوریل مخالف بودند. آنها در مقالات خود برعلیه اعتصاب نوشتند که کارگران کارخانههای تورین قربانی توهم شدهاند و اعتصاب را بیش از ارزش واقعی آن ارزیابی میکنند.
کارگران تورین با خشنودی از همدلی رفقای کرونشتات درس آموختند و به خود میگفتند: «رفقای کمونیست روسی ما در مقایسه با فرصتطلبان ایتالیایی درک و ارزیابی بهتری از اهمیت اعتصاب آوریل دارند، و با ارزیابی درست خود، درس خوبی هم به این فرصتطلبان دادند».
اعتصابات آوریل
جنبش آوریل در تورین در واقع یک رویداد بزرگ بود، و این نه تنها برای پرولتاریای ایتالیا، بلکه میتوان گفت که برای پرولتاریای اروپا و تمام دنیا رویداد بزرگی بود. این اولین نمونهای در تاریخ بود که پرولتاریا بدون این که متحمل بیکاری و گرسنگی شود، درگیر مبارزه برای کنترل تولید شد. علاوه بر این، اینها تنها یک اقلیت از پیشتازان طبقهی کارگر نبودند که میبایست بار مبارزه را به دوش میکشیدند، بلکه تمام کارگران تورین درگیر این اعتصاب شدند و این مبارزه را بدون محرومیتها و فداکاریهای [معمول]، درست تا به آخر ادامه دادند.
کارگران مهندسی به مدت یک ماه و کارگران بخشهای دیگر به مدت ده روز اعتصاب کردند. این اعتصاب عمومی از ده روز پیش به تمام ناحیهی پیدمونت [واقع در شمال غربی ایتالیا] گسترش یافت، و حدود نیم میلیون کارگر صنعتی و کشاورزی را بسیج کرد؛ به این ترتیب، حدود چهار میلیون نفر از مردم [ایتالیا] درگیر این اعتصاب بودند.
سرمایهداران ایتالیایی از تمام توان خود برای خفه کردن جنبش کارگران تورین استفاده کردند، و تمام ابزارهای [سرکوب] دولت بورژوازی در اختیارشان قرار گرفت؛ در حالی که کارگران به تنهایی و بدون کمک و یا رهبری حزب سوسیالیست به مبارزهی خود ادامه دادند، و از «کنفدراسیون عمومی کار» نیز کمکی دریافت نکردند. در واقع، رهبران حزب سوسیالیست و «کنفدراسیون عمومی کار» از هیچ عمل دلسرد کنندهای در مقابل کارگران و کشاورزان ایتالیایی که میخواستند با عمل انقلابی همبستگی خود را به برادرانشان در تورین نشان بدهند و کمک موثری به آنها بکنند، خودداری نکردند.
اما کارگران تورین روحیهی خود را از دست ندادند. آنها در برابر تمام سنگینی واکنشهای بورژوازی ایستادگی کردند، و نظم و انضباط خود را تا آخرین لحظه حفظ کردند و پس از شکست نیز به پرچم کمونیسم و انقلاب جهانی وفادار ماندند.
آنارشیستها و سندیکالیستها
تبلیغات آنارشیستها و سندیکالیستها برعلیه دیسیپلین حزبی و دیکتاتوری پرولتاریا هیچ تاثیری بر تودهها نداشت، حتی زمانی که، به دلیل خیانت رهبران، اعتصاب با شکست به پایان رسید. درعوض، کارگران تورین سوگند خوردند که مبارزهی انقلابی را در دو جبهه تشدت ببخشند: از یک طرف، بر علیه بورژوازی که پیروز [شده بود]؛ و از سوی دیگر، بر علیه رهبران خائن.
آگاهی و دیسیپلین انقلابیای که تودهی کارگران از خود نشان دادند، در شرایط اقتصادی و سیاسیای که مبارزهی طبقاتی در تورین را گسترش داد، دارای ریشهی تاریخی [خاصی] است. تورین یک مرکز ماهیتا صنعتی است. تقریبا سه چهارم جمعیت، که بالغ بر نیم میلیون میشوند، کارگراند: عناصر خُردهبورژوا کمیت بسیار ناچیزی هستند. با این حال، تورین جمعیت فشردهای مرکب از کارگران یقهسفید و کارگران فنی دارد که در اتحادیهها سازمان یافتهاند و به تشکیلات «اطاق کار» (Camera del Lavoro) وابستهاند. نتیجه این که اگر نه همهی این گونه کارگران، بلکه حداقل بخش عمدهای از آنها در طول همهی اعتصابات بزرگ در کنار تودهی کارگران ایستادند، و در مبارزه برعلیه سرمایه (و برای انقلاب و کمونیسم) روحیهی پرولتاریای واقعی را کسب کردند.
دوبار قیام مسلحانه
تورین در طول جنگ امپریالیستی ۱۹۱۸-۱۹۱۴ دوبار شاهد قیام مسلحانه بود: قیام اول، که در می ۱۹۱۵ شعله کشید، هدفش مسدود کردن ورود ایتالیا به جنگ با آلمان بود (در این هنگام بود که «خانهی مردم» [Casa del Popolo] غارت شد)؛ قیام دوم که در اوت ۱۹۱۷ و در مقیاس گستردهای به وقوع پیوست، خصلت مبارزهی انقلاب مسلحانه داشت.
اخبار انقلاب مارس [به تقویم جدید: فوریه] در روسیه، در تورین با شادی وصفناپذیری روبرو شد. هنگامی که کارگران تورین خبر سرنگونی قدرت تزاری توسط کارگران پتروگراد را شنیدند، از شادی میگریستند. اما کارگران تورین این اجازه را به خودشان نداند که عبارتپردازیهای کرنسکی و منشویکها را بپذیرند (…). وقتی که هیات نمایندگانِ اروپای غربیِ شورای پتروگراد در ژوئیهی ۱۹۱۷ به تورین رسید، [دو نفر از آنها به نام] اسمیرنوف و گلدِمبرگ (Smirnov and Goldemberg) به هنگام معرفی خود در مقابل جمعیتی متشکل از ۵۰ هزار کارگر، با فریادهای «زنده باد لنین ـ زنده باد بلشویکها» مورد استقبال قرار گرفتند.
گلدمبرگ از چنین استقبالی راضی نبود؛ او قادر به درک این مساله نبود که چگونه رفیق لنین توانسته بود چنین محبوبیتی بین کارگران تورین کسب نماید. و نباید فراموش کرد که این مساله پس از سرکوب قیام بلشویکها در جولای به وقوع پیوست، یعنی زمانی که مطبوعات ایتالیایی علیه لنین و بلشویکها به سختی تبلیغ میکردند و آنها را عنوان راهزن، توطئهگر، و جاسوس پلیس آلمان محکوم میکردند.
[بازهم نباید فراموش کرد که] از زمانی که جنگ ایتالیا (۲۴ می ۱۹۱۵) شروع شد، پرولتاریای تورین دست به هیچگونه تظاهرات تودهای نزده بود.
باریکاردها، سنگربندی و سیم خاردار
این گردهمایی باشکوهی که به افتخار شورای پتروگراد سازمان داده شده بود، آغاز دورهی جدیدی از جنبشهای تودهای بود. هنوز یک ماه نگذشته بود که کارگران تورین سلاح در دست در برابر امپریالیسم و نظامیگری ایتالیایی قد علم کردند. قیام در ۲۳ اگوست ۱۹۱۷ به اوج خود رسید. کارگران به مدت پنج روز در خیابانهای شهر جنگیدند. شورشیان، مسلح به تفنگ، نارنجک و مسلسل موفق به اشغال برخی از مناطق شهر شدند، و سه یا چهار بار کوشیدند تا مرکز شهر را که نهادهای دولتی و فرماندهان نظامی در آنجا قرار دارد، تحت اختیار خود درآوردند.
اما دو سال جنگ و [حاکمیت] ارتجاع، سازمانهای پیش از این قدرتمند پرولتاریا را تضعیف کرده بود، و [بدین ترتیب] کارگرانی که به خوبی مسلح نبودند، شکست خوردند. و آنها بیهوده به حمایت بخشی از سربازان امید بسته بودند که خودشان را به زمزمههایی سپرده بود که میگفتند: قیام توسط آلمانیها مدیریت میشود.
باریکاردها و سنگرهایی که توسط مردم ایجاد شده بود، به همراه برخی از مناطقی که با سیم خاردار و جریان برق در محاصره قرار داشت، توانست پنچ روز در برابر تمام حملههای ارتش و پلیس مقاومت کند. در جریان مقاومت در برابر این حملهها بیش از ۵۰۰ کارگر جان خود را از دست دادند و بیش از ۲۰۰۰ کارگر نیز به شدت مجروح شدند. پس از شکست، بهترین عناصر دستگیر و تبعید شدند و جنبش پرولتری شدت انقلابی خود را از دست داد. اما احساسات کمونیستی پرولتاریای تورین خاموش نشد.
پس از جنگ
پس از پایان جنگ امپریالیستی، جنبش پرولتری با سرعت پیشرفت کرد. تودهی کارگران تورین فهمیدند که دورهی تاریخیای که با جنگ آغاز شده بود، با زمان قبل از جنگ تفاوت زیادی داشت. طبقهی کارگر تورین فورا به این درک رسید که «انترناسیونال سوم»، سازمان پرولتاریای جهان است؛ سازمانی که در جهت جنگ داخلی، برای تسخیر قدرت سیاسی، برای استقرار دیکتاتوری پرولتاریا، و برای ایجاد یک نظم نوین در روابط اقتصادی و اجتماعی [برپا شده است].
مسائل مربوط به انقلاب، از جنبهی اقتصادی و سیاسی، تبدیل به موضوع بحث در تمام مجامع کارگری شد. بهترین نیروهای پیشتاز کارگری برای توزیع هفتهنامهی کمونیستی «نظم نوین» (l’Ordine Nuovo) گِرد آمدند. در ستونهای این هفتهنامه مسائل و مشکلات مختلف و مربوط به انقلاب مورد بحث قرار میگرفت؛ سازمان انقلابی تودههای [کارگر] که باید اتحادیهها را به طرف کمونیسم هدایت کند [به بحث گذاشته شد]؛ انتقال مبارزهی اتحادیهها از صنفگرایی بیرمق و حوزههای رفرمیستی به عرصهی مبارزهی انقلابی، کنترل تولید و دیکتاتوری پرولتاریا [نیز مورد بحث قرار گرفت]. حتی چگونگی شوراهای کارخانه به بحث روز تبدیل شده بود. در محیطهای کار در تورین، کمیتههای کارگری کوچکی وجود داشت که از طرف سرمایهداران به رسمیت شناخته شده بودند؛ [حتی] بعضی از این کمیتهها درگیر مبارزه بر علیه بوروکراسی، روحیهی رفرمیستی و گرایشهای متمایل به قانون اساسی در اتحادیهها شدند.
اما بخش عمدهای از این کمیتهها توسط اتحادیهها ایجاد نشده بود؛ فهرست نامزدهای این کمیتهها (برای کمیسیونهای داخلی) توسط سازمان اتحادیههایی پیشنهاد شده بود که ترجیح میدادند کارگرانی از گرایشات اپورتونیستی را انتخاب کنند تا موجب تحریک کارفرماها نشوند، و بتوانند هر گونه اقدام دستهجمعی کارگری را در نطفه خفه کنند. هواداران نشریهی «نظم نوین» در تبلیغات خود این مساله را مطرح کردند که فهرست نامزدها قبل از هر جای دیگر باید در میان کارگران تدوین شود و نه در نوک [هِرم] بورکراسی اتحادیهها. وظایفی که این کمیتهها به عهدهی شوراهای کارخانه گذاشتند، عبارت بود از: کنترل تولید، مسلح کردن و آموزش نظامی تودههای کارگر، و آمادهسازی سیاسی و فنی آنها. آنها دیگر نیازی به کارکردهای قدیمی نداشتند که همانند سگهای نگهبان از منافع طبقات حاکم محافظت میکردند، و تودهها را از اقدام علیه رژیم سرمایهداری بازمیداشتند.
شور و شوق برای شوراها
تبلیغ برای [ایجاد] شوراها با شور و شوق تودهها مواجه شد؛ در یک دورهی شش ماهه، شوراهای کارخانه در تمام کارخانهها و کارگاههای مهندسی تشکیل گردید، و کمونیستها در اتحادیهی مربوط به رشتهی مهندسی اکثریت را به دست آوردند؛ قاعدهی شورای کارخانه و کنترل تولید تصویب شد و مورد قبول اکثریت کنگره و بخش عمدهای از اتحادیههای متعلق به «خانهی مردم» قرار گرفت.
سازمان شوراهای کارخانه بر این اصول مبتنی بودند: در هرکارخانه و کارگاهی یک نهاد نمایندگی منتخب (که بر اساس سیستم بوروکراتیک قدیم نباشد) استقرار مییافت، تا قدرت پرولتاریا را در مبارزه بر علیه سامان سرمایهدارانه یا کنترل بر تولید را به اجرا درآورد، و همهی کارگران را در امر مبارزهی انقلابی و ایجاد دولت کارگری آموزش بدهد.
شوراهای کارخانه باید بر اساس سازمانهای صنعتی شکل میگرفتند؛ این شوراها میبایست مدلی از جامعهی کمونیستی را به طبقهی کارگر نشان میدادند؛ نمونهای که میبایست نشاندهندهی این بود که در جامعهی کمونیستی طبقات گوناگون وجود ندارد، و همهی روابط اجتماعی بر اساس فنآوری لازم برای تولید و نهادهای مربوط به آن مدیریت میشود. و طبعا زیرمجموعهای از یک قدرت دولتی نخواهند بود که [در بالا] سازمان مییابد. طبقهی کارگر باید تمامیِ زیبائی و اصالت ایدهآلی را درک کند که برای آن تلاش و فداکاری میکند؛ باید از این موضوع نیز آگاه باشد که رسیدن به چنین ایدهآلی، ضرورتا از مراحل متعددی عبور میکند؛ و باید ضرورت انضباط انقلابی و دیکتاتوری پرولتاریا را تشخیص بدهد.
هر شرکت [و کارخانهای] خود را به بخشها و هر بخش خود را به تیمهای حرفهی [معینی از کار] تقسیم میکند؛ هر تیم بخش ثابت [و معینی] از کار را انجام میدهد؛ کارگران هر تیم، یک کارگر را انتخاب میکنند که وظایف معین و تعریف شدهای خواهد داشت. مجموع نمایندههای کُل شرکت، یک شورا تشکیل میدهند که از میان خود یک کمیتهی اجرایی انتخاب میکنند. مجموع دبیران سیاسی کمیتههای اجرایی، کمیتهی مرکزی شوراها را تشکیل میدهند که یک کمیتهی پژوهشهای شهری از میان خودشان انتخاب میکنند تا مسائلی مانند سازماندهی تبلیغات، توسعهی طرحهای مربوط به کار، تصویب پروژهها و طرحهایی که از طرف شرکتها یا افراد کارگر [به تنهایی] پیشنهاد میشود، و نهایتا جهتگیری کُلیت جنبش را مدیریت کند.
شورا و کمیسیونهای داخلی در طول اعتصاب
برخی از وظایف شوراهای کارخانه خاصهای کاملا فنی و اکیدا صنعتی دارند. به طور مثال، کنترل پرسنل فنی، اخراج کارکنانی که نشان میدهند دشمن طبقهی کارگر هستند، مبارزه با مدیریت برای حقوق و آزادی، کنترل تولید و عملکردهای مالی شرکت.
شوراهای کارخانه به سرعت ریشه دواندند. تودههای [کارگر] با میل و رغبت از این نوع سازمان کمونیستی استقبال کردند. آنها خود را با کمیتههای اجرایی همتراز کرده و با حرارت تمام از مبارزه برعلیه استبداد سرمایهداری پشتیبانی نمودند.
هرچند که نه صاحبان صنایع، و نه بوروکراسی اتحادیهها نمیخواستند شوراها و کمیتهها را به رسمیت بشناسند، با این حال این کمیتهها و شوراها به موفقیتهای قابل توجهی دست یافتند: آنها ماموران و جاسوسان سرمایهدارها را خُرد کردند، و برای کسب اطلاعات در مشخصه[های] مالی با کارگران یقهسفید و فنی ارتباط برقرار نمودند؛ آنها مسائل [گوناگون] شرکت[ها] را با قدرتی منضبط در دست خود متمرکز کردند و معنی مدیریت صنعتی مستقیم و کارگری را به تودههای پراکنده و نامتشکل نشان دادند.
شوراها و کمیسیونهای داخلی فعالیت خود را در طول اعتصاب با وضوح بیشتری نشان دادند؛ این اعتصابات حالت ضربتی و طبیعت خودبهخودی خود را از دست دادند و به بیان فعالیت آگاهانه تودههای انقلابی تبدیل شدند. سازمان فنی شوراها و کمیسیونهای داخلی ظرفیت خود را برای واکنش چنان به خوبی توسعه داده بودند که توانایی این را داشتند که کار ۱۵ هزار کارگر را در ۴۲ بخش [کارخانهی] فیات ظرف پنج دقیقه متوقف کنند. در سوم دسامبر سال ۱۹۱۹ شوراها به وضوح نشان دادند که دارای این ظرفیت هستند که جنبش تودهای را در ابعاد گسترده رهبری کنند؛ تحت رهبری بخش سوسیالیستی شوراهای کارخانه، که تمام مکانیزمهای جنبش تودهای در دست خود متمرکز کرده بود، ۱۲۰ هزار کارگر کارخانه بدون هر گونه آمادگی قبلی بسیج شدند. یک ساعت بعد، ناوگان پرولتاریا همانند سقوط بهمن برمرکز شهر فرود آمد و خیابانها و میادین شهر را از ناسیونالیستها و نظامیان کثیف جارو کرد.
مبارزه بر علیه شوراها
کمونیستهایی که به بخش سوسیالیستی [مبارزات کارگری] و نهادهای اتحادیهای تعلق داشتند، در راس جنبش ایجاد شوراهای کارخانه قرار گرفته بودند؛ آنارشیستها نیز که در این جنبش شرکت کرده بودند، میکوشیدند با عبارتپردازیهای پُرطمطراق با زبان روشن و دقیق مارکسیستی کمونیستها مقابله کنند. این جنبش با مقاومت سرسختانهی بوروکراتهای اتحادیهای، رهبری حزب سوسیالیست و نشریهی «به پیش» (Avanti) [ارگان حزب سوسیالیست ایتالیا] مواجه شد. جدلی که این جماعت راه انداخته بودند، روی تفاوت مفهوم شورای کارخانه (factory council) و شورای محلی (Soviet) متمرکز شده بود. نتیجهای که اینها میگرفتند صرفا نظری و تجریدی بود و سرشتی بوروکراتیک داشت. آنچه پشت این عبارتپردازیهای پُرطمطراق پنهان شده بود، تمایل این جماعت به عدم شرکت تودههای کارگر در مبارزهی انقلابی و نیز نیارشان به اعمال کنترل بر اتحایههای تودهای بود. عناصر رهبری حزب [سوسیالیست] همواره به این بهانه که یک طرح اقدام همآهنگ وجود ندارد، از شرکت در ابتکار عمل انقلابی امتناع میورزیدند؛ اما هیچوقت هم قدمی برای ایجاد چنین طرحی برنداشتند.
با این حال، جنبش تورین نتوانست از مرزهای محلی خود عبور کند؛ چون که تمام مکانیزمهای بوروکراتیک اتحادیهها به کار گرفته شد تا این اطمینان حاصل شود که طبقهی کارگر ایتالیا از نمونهی کارگران تورین پیروی نمیکند. جنبش تورین در تمامی جوانب مورد تمسخر، تحقیر، آزار و انتقاد قرار میگرفت.
انتقادات طعنهآمیز و زهرآلود ارگانهای اتحادیهای و رهبری حزب سوسیالیست، سرمایهداران را (که دیگر نمیتوانستند در برابر پرولتاریای تورین و شوراهای کارخانه ایستادگی کنند)، تشویق میکرد و جان تازهای میداد. کنفرانس صاحبان صنایع که در مارس ۱۹۲۰ در میلان برگزار شد، حملهی دیگری را [بر علیه شوراها] طرحریزی کرد؛ اما «پندآموزان [اُدیپپوسیـالمپیِ] طبقه کارگر» و سازمانهای اقتصادی و سیاسی هیچگونه توجهی به این رویداد نکردند. پرولتاریای تورین که همه ترکش کرده بودند، مجبور شد که با نیروی خود و به تنهائی سرمایهداری ملی و قدرت دولت را تسخیر کند. تورین در محاصرهی تودهی عظیمی از واحدهای پلیس قرار داشت؛ در نقاط استراتژیک و اطراف شهر، توپ و سلاحهای خودکار مسقر کرده بودند. و زمانی که دستگاه نظامی آماده بود، سرمایهداران شروع کردند به تحریک پرولتاریای تورین. این درست است که پرولتاریا در مواجه با چنین شرایط خطیری از پذیرش مبارزه [با دستگاه پلیس و دولت] تردید به خرج داد؛ اما هنگامی که معلوم شد این برخورد اجتنابناپذیر است، طبقهی کارگر با شجاعت از موضع [پیشین] خود دست برداشت و کوشید مبارزه را به سرانجامی پیروزمند برساند.
شورای سوسیالیست ملی میلان
کارگران مهندسی یک ماه تمام و کارگران [رشتههای] دیگر به مدت ده روز در اعتصاب بودند؛ صنعت در کُل استان خوابید و ارتباطات فلج شد. به هر حال، پرولتاریای تورین از بقیهی مردم ایتالیا ایزوله شد؛ ارگانهای مرکزی [جریانات مختلف] هیچ اقدامی برای کمک به پرولتاریای تورین نکردند؛ آنها حتی از انتشار یک بیانه که اهمیت مبارزهی کارگران تورین را توضیح بدهد نیز خودداری نمودند. «به پیش» از انتشار بیانیهی کارگران بخش تورین حزب [سوسیالیست] خودداری کرد. رفقای تورین در همه جا آنارشیست و ماجراجو نامیده شدند. در آن زمان، شورای ملی حزب میبایست به تورین میآمد؛ اما جلسه به میلان منتقل شد؛ چرا که شهری «تحت نفوذ اعتصاب عمومی» برای [نمایش] بحثهای سوسیالیستی، تئاتر مناسبی نبود.
در این گردهمآیی، کسانی که رهبری حزب را بر عهده داشتند، ناتوانی خود را به نمایش گذاشتند؛ در حالی که تودههای کارگر در شهر تورین با شجاعت از شوراهای کارخانه به مثابه تجسم قدرت پرولتاریا دفاع میکردند، در میلان دربارهی روشهای نظری و پروژههایی برای تشکیل شوراها وراجی میکردند که پرولتاریا باید به عنوان شکلی از قدرت سیاسی به آن دست مییافت. [در همان زمان که] بحثهایی دربارهی دستیابی (و نه سازماندهی و ساختن شورا) در جریان بود، پرولتاریای تورین نیز به سرنوشت خود رها شده بود، و این احتمال که قدرت هماکنون برندهی کارگران تخریب شود نیز به بورژوازی واگذار گردید.
تودههای پرولتر ایتالیا همبستگی خود را با رفقای تورین در اشکال گوناگون نشان دادند؛ کارگران راهآهن در پیزا، لیوورنو و فلورانس از حمل و نقل سربازان به مقصد تورین خودداری نمودند؛ باراندازان و کارگران کشتی در لیوورنو و جنوا نیز در فعالت بنادر خرابکاری کردند؛ و پرولتاریایِ بسیاری از شهرها بر علیه دستورات اتحادیهها دست به اعتصاب زدند.
اعتصاب عمومی در تورین و پیمونت به خرابکاری و مقاومت در درون سازمانهای اتحادیهای و حزب [سوسیالیست] نیز راهبر گردید. به هر طریق، این آموزشی بزرگ بود؛ زیرا نشان داد که وحدت کارگران و دهقانان امکانپذیر است، و همچنین ضرورت فوری مبارزه بر علیه تمام سازوکارهای بوروکراتیک نهادهای اتحادیهای را نیز نشان داد؛ نهادهایی که سختترین حامی کارهای فرصتطلبانهی نمایندگان مجلس و رفرمیستها هستند و راهکارهایی را جُستوجو میکنند تا هر گونه جنبش انقلابی تودهی کارگران را خفه کنند.
«رفاقت کارگری»
منبع: http://www.marxists.org/archive/gramsci/1921/03/turin_councils.htm