«کمونیستها عار دارند که مقاصد و نظرات خویش را پنهان سازند. آنها آشکارا اعلام میکنند که تنها از طریق واژگون ساختن همهی نظام اجتماعی موجود از راه جبر، وصول به هدفهاشان میسر است. بگذار طبقات حاکمه در مقابل انقلاب کمونیستی بر خود بلرزند، پرولتارها در این میان چیزی جز زنجیر خود را از دست نمیدهند، ولی جهانی را به دست خواهند آورد!» کارل مارکس
جوآن بایز – برگردان: م. آزاد – مانی صالحی –
بخش اول —
«خستهگان و تُهیدستانتان را به من بدهید
تودههای بر هم انباشتهتان را که مشتاق تنفس آزادند
تیرهروزانی که از کرانهی نعمت و فراوانی شما سر باز میزنند
اینها را، این بیخانمانها و طوفانزدهگان را، به سوی من بفرستید.»
خوشا به حال ستمدیدگان
و خوشا به حال پاکدلان
خوشا به حال رحمدلان
و خوشا به حال سوگواران.
سخت است آن قدمی، که پیوندها را میگُسلد
و به دوستان و خویشان بدرود میگوید.
پدران و مادران میگریند
و کودکان نمیتوانند درک کنند،
اما وقتی سرزمین موعودی هست
دلیران به راه میافتند و دیگران به دنبالشان
زیبایی روح انسانی
خواستی است برای رسیدن به رویاهامان
و از این روست، که مردم در آن سوی اقیانوس جمع شدند
(تا بروند) به سوی سرزمین آرامش و امید.
اما هیچ کس صدایی نشنید و نوری ندید
در حالی که به سوی ساحل میغلطیدند
و پژواک این سخن به استقبال کسی نیامد، که:
«من چراغم را کنار دروازهی زرین بالا میگیرم.»
خوشا به حال ستمدیدگان
و خوشا به حال پاکدلان
خوشا به حال رحمدلان
و خوشا به حال سوگواران.
بخش دوم —
پدر! بله، من زندانیام
نترس از این که جنایت مرا اعلام کنی
جنایت من، عشق به درماندهگان است!
تنها سکوت، شرمآور است.
و اکنون به تو میگویم، چه بر ضد ماست:
هنری که قرنهاست زنده مانده.
از میان سالها گُذر کن، آنگاه درمییابی
چه چیز تاریخ را سراسر سیاه کرده است.
قانون بر ضد ماست
با آن عظمت و گُسترهی اقتدار و نیروهاش.
قانون بر ضد ماست!
پلیس اکنون میداند چگونه کسی را
گناهکار یا بیگناه جلوه دهد.
اقتدار پلیس بر ضد ماست!
(در پاداش) دروغهای بی شرمانهای که کسانی گفتهاند
بیش از پیش طلا پرداخته میشود.
قدرت طلا بر ضد ماست!
نفرت نژادی بر ضد ماست!
و این حقیقت ساده، که ما تُهیدستیم!
پدر عزیزم! من زندانیام
شرم مدار، که جنایت مرا بازگو کنی
جنایت عشق و اُخوت!
و تنها سکوت، شرمآور است.
من با خودم، عشقم را و بیگناهیم را همراه دارم
و کارگران و تُهیدستان را
به خاطر همهی اینها، من نیرومندم و در امان
و امید از آن من است.
برای شورش و انقلاب، نیازی به دلار نیست
به جای آن، اینها لازم است:
قوهی تخیل، تحمل سختیها، روشنایی و عشق
و تعلق خاطر به همهی انسانها!
تو بهرهای از امید و زندگی هستی.
انقلاب دست به دست میرود،
از انسان به انسان
و قلب و به قلب.
و چون به ستارهها مینگرم، احساس میکنم
ما فرزندان زندگی هستیم،
و مرگ حقیر است!
بخش سوم —
پسرم! به جای گریه کردن، قوی باش
شجاع باش و مادرت را تسلی بده
گریه نکن، زیرا اشکها هدر رفتهاند
نگذار سالها هم هدر روند.
مرا ببخش پسرم، برای این مرگ ناحق،
که پدرت را از کنارت دور میکند.
ای همه کسانی که دوستان منید، مرا ببخشید
من با شما همراهم، پس گریه نکنید!
اگر مادر در آستانهی پریشانی است،
از اندوه و دلمُردگی
تو او را به گردش ببر
جایی ساکت و آرام در بیرون شهر
و زیر سایهی درختان آرام بگیرید
جایی که این جا و آن جا گُل بچینید و دسته کنید
کنار آب و موسیقی
آرامش و آسایش طبیعت،
او از آن بسیار لذت خواهد برد
و مطمئنا تو هم از آن لذت خواهی برد.
اما پسرم، تو باید به یاد داشته باشی
از این همه، خودت به تنهایی استفاده نکنی.
قدم کوچکی بردار
برای کمک به درماندهگانی، که در کنارت هستند.
مرا ببخش پسرم، برای این مرگ ناحق
که پدرت را از کنارت دور میکند.
همهی کسانی که دوستان منید، مرا ببخشید
من با شما هستم، پس گریه نکنید!
درماندهگانی که برای کمک فریاد میزنند
ستم دیدهگان و قربانیان
آنان دوستان تواند
و همرزمانت در نبرد.
و آری، آنان گه گاه بر خاک میافتند
درست مانند پدرت
بله، پدرت و بارتولو(۱)
آنها بر خاک افتادند،
دیروز، آنها جنگیدند و بر خاک افتادند،
اما در طلب خوشبختی و آزادی!
و تو در کشمکش این زندگی درمییابی
که عشق هست و از آن هم بالاتر!
بله، در این کشمکش درمییابی،
که میتوانی دوست بداری و دوست داشته شوی!
کسانی که دوستان منید، مرا ببخشید
من با شما هستم
تمنا میکنم، گریه نکنید!
* * *
توضیح: بارتولومه وانزتی و نیکولا ساکو، دو فعال آنارشیست و از رهبران اعتصابات کارگری در دههی ۲۰ در آمریکا بودند. این دو مبارز کارگری، که در اصل از مهاجران ایتالیایی بودند، قربانی دسیسهی شوم حکومت سرمایهداری وقت آمریکا شدند و به خاطر قتلی که انجام نداده بودند، توسط پلیس بازداشت و، در چهاردهم ژوئیهی ۱۹۲۱ در ایالت ماساچوست، به محاکمه کشیده شدند. ساکو و وانزتی، مدتی بعد، بر روی صندلی برق، به فرمان سرمایه و برای حفظ آن، به قتل رسیدند.
۱- مخفف نام بارتولومه وانزتی.
* * *
توضیح «نگاه»:
جوآن بایز از ترانهسرایان و خوانندگان شهیر موسیقی جهان، و از فعالین دفاع از حقوق مدنی، حقوق برابر سیاهپوستان و رنگینپوستان، و فعال ضدجنگ در دهههای ۶۰ و ۷۰، و پس از آن، است. او در دفاع از مبارزات آزادیخواهانهی تودهی مردم علیه جمهوری اسلامی ایران، در سال ۱۳۸۸، نیز ترانهای اجرا کرده است.