«کمونیستها عار دارند که مقاصد و نظرات خویش را پنهان سازند. آنها آشکارا اعلام میکنند که تنها از طریق واژگون ساختن همهی نظام اجتماعی موجود از راه جبر، وصول به هدفهاشان میسر است. بگذار طبقات حاکمه در مقابل انقلاب کمونیستی بر خود بلرزند، پرولتارها در این میان چیزی جز زنجیر خود را از دست نمیدهند، ولی جهانی را به دست خواهند آورد!» کارل مارکس
مارتین اسلین – برگردان: حسینعلی طباطبایی – زبان برشت و ریشههای آن برشت قبل از این که عنوان دیگری بیابد، شاعر بود. و این خصلت شاعرانه، جوهر اصلی آثار او و هر معنی دیگری که از آن گرفته شود به شمار میآید. البته تمامی آثار برشت از هر نظر دیگر دارای ارزش خاص...
شیدا محمدی – گاهی به مرگ فکر میکنم فقط گاهی وقتی حیرت میدرخشد در چشمان تو و فلج میگذرد از عصبهای من و ناگهان مرگ خیره میشود به چشمان تو که با حیرت به او مینگری چنان که «چشم نرگس به شقایق نگران خواهد شد» و من نعرهزنان عصبهای کِشنده را میکِشم به بلندای...
باربد کیوان – در تاكسی نشستهام و رانندهی جوان، نوار جديد سياوش قميشی را گذاشته است. نوبت به ترانهی “تصور كن” میرسد. میبينم كه مسافران از نسلهای مختلف يك باره ساكت میشوند، به فكر فرو میروند و همراه با خواننده تا كلام و نُت آخر، دنيايی متفاوت...
رفعت العرعیر – ترجمهی: سپیده جدیر – هر شاعری که کشته میشود، رویایی از رویاهای زمین کم میشود و کم کم همه در بی رویایی محض فرو میرویم؛ نه فقط غزه، که همهی ما فرو میرویم. رفعت العرعیر، شاعر، استاد دانشگاه و نویسندهی محبوب فلسطینی در حملات هوایی اسرائیل...
محمود درویش – ترجمهی: فیروزه زمانی – «من رویای زنبقهای سفید میبینم، خیابانهای پُر آواز، خانهای از روشنایی. من قلبی مهربان میخواهم، نه گلوله. روزی روشن میخواهم، نه لحظهی دیوانهوار فاشیستی پیروزی. من کودکی میخواهم که در خیال روزی سراسر خنده باشد،...
محمد زهری – به گُلگشت جوانان یاد ما را زنده دارید ای رفیقان! که ما در ظلمت شب زیر بال وحشی خفاش خونآشام نشاندیم این نگین صبح روشن را به روی پایهی انگشتر فردا و خون ما به سرخی گُل لاله به گرمی لب تبدار بیدل به پاکی تن بیرنگ ژاله ریخت بر دیوار هر کوچه و رنگی...