ولادیمیر مایاکوفسکی – برگردان: اُمید آدینه – خیالبافی نکن مگر نمیبینی دهقان و برزگر در ازدحام پنبه و آهن گُم گشتهاند، دود شدهاند. هیاهویی جز لغزش خورشید بر چهرهها نیست. کارخانهها با سوگند به حقوق بشر تقویمِ شقاوت و حیلهاند. بیرق وحشت بر انبوه...
احمد حیدربیگی – شعر کُهن بیش از هزار سال وظیفهی صیانت از زبان، فرهنگ ، تاریخ و هویت ملی ما را به عهده داشته است و مردم ایران با آن انس و الفت دیرینه دارند، اگر تصور شود که نیما با این شعر سر ستیزه داشته است، از واقعیت بسیار به دور است. این دلبستگان به شعر کُهن...
سولماز نراقی – آبان نام آن پرندهی بیگاه است که از تیرهای سُربی صیاد گریخت اینک صدای من را از آینده میشنوید از خشم عقرب در چرخهی زودیاک از فراخوان نبرد به ظلمت نُهتوی مرگاندود از خونهای دُلمهبستهی مُشتامُشت که زنجیری از هراس در اطراف خصم میبافند از آن...
گئورگ لوکاچ – مترجم: خ. ش.- روزنامهی «روته فانه» (پرچم سرخ) مورخ بیست و پنجم اوت ۱۹۲۲، مقالهای جالب در زمینهی عنوان بالا منتشر ساخت. با توجه به اهمیت – و در عین حال سرشت باز این مساله، شاید بیفایده نباشد که آن طرح را با اظهار نظری چند تکمیل کنیم....
شرلی کاشوف – ترجمه: رامین شهروند – میاندیشم که «آزادی» چیزی است که دیگری به من داده تا آن که دریافتم زنجیرهای سنگین بی نامی که به دیدنشان توانا نبودم به بندم کشیده است. میاندیشیدم که «آزادی» چیزی است که دیگری به من داده تا این که دریافتم آن چه به...
سیدعلی صالحی – سالهاست نان خشکیها از محلهی ما نمیگذرند زیرا از نانِ خالی این همه سفره چیزی برای پرندگان حتی باقی نمیماند، فقط میماند بعضی شبها که پدر دستِ خالی به خانه برمیگردد. هر وقت پدر دستِ خالی به خانه برمیگردد من میفهمم پنهانی دارد با خودش چه...