صمد بهرنگی – هر اتفاقی میخواهد بیفتد، هر بلایی میخواهد نازل شود، هر آدمی میخواهد سر کار بیایید، در هر صورت آقای چوخ بختیار عین خیالش نیست، به شرطی که زیانی به او نرسد، کاری به کارش نداشته باشند، چیزی ازش کم نشود. رئیسی خوب است که غیبت او را نادیده بگیرد و...
محمد مختاری – چه فرق میکرد زندانی در چشمانداز باشد یا دانشگاهی؟ اگر که رویا تنها احتلامی بود بازیگوشانه تشنج پوستام را که میشنومT سوزن سوزن که میشود کف پا علامتِ این است که چیزی خراب میشود دمی که یک کلمه هم زیادی است درخت و سنگ و سار و سنگسار و دار...
احمد شاملو در گُفتگو با ناصر حريری – – بله ظاهرا چيزى به اسم دمكراسى را آزادانه در بازارهاى غرب به مشترى عرضه مىكنند كه گويا نوع امريكاییاش مرغوبتر تلقى شده. پس بگذاريد چند مورد از تجربيات شخصى خودم را براىتان تعريف كنم: در شهر نيويورك محلهيی هست...
هما نصیر – رنج به تصویر کشیده میشود؟ شاید بله، حتما خیر! فیلمهایی از سینمای بعد از انقلاب ایران را از منظر کارگری بررسی میکنیم. ابتدا یک درآمد تحلیلی که به طبقهی کارگر در آثار سینمایی میپردازد. ۱—– بیتردید در چند دههی اخیر، رسانههای تصویری...
علی رسولی – همچون ترس ماهی از هجوم سنگها به سوی تنگ بلور از نبودنت میترسم، ای نفسی برای رهایی در حضور خروشان رود باید از تنگ بلور به دریا رسید. همچون ترس پروازی از مرزها هنگامی که ازدحام پرندگان زانو میزنند و دنیا بزرگی یک قفس با شادیهای بی سبب میشود از...
لنگستون هيوز – ترجمهی: علیرضا اكبرى ماكويى – يك بار، يكى از بهترين شاعران جوان سياه به من گفت: «میخواهم كه يك شاعر باشم، نه يك شاعر سياه.» به عقيدهی من، اين جمله چنين معنى میدهد كه: «میخواهم مانند يك شاعر سفيدپوست شعر بگويم.» ناخودآگاه اين معنى را به...