مت زولر سایتس – ترجمه: مصطفی احمدی – گُفتوگو با کن لوچ دربارهی «بلوط پیر» و دیگر چیزها کن لوچ، فیلمساز انگلیسی، ۸۷ ساله است و تقریبا ۶۰ سال است که فیلم میسازد. او تصمیم گرفته «بلوط پیر»، که داستانش دربارهی پناهندهگان جنگی سوریه است و در یک شهر در حال...
شیدا محمدی – گاهی به مرگ فکر میکنم فقط گاهی وقتی حیرت میدرخشد در چشمان تو و فلج میگذرد از عصبهای من و ناگهان مرگ خیره میشود به چشمان تو که با حیرت به او مینگری چنان که «چشم نرگس به شقایق نگران خواهد شد» و من نعرهزنان عصبهای کِشنده را میکِشم به بلندای...
ژاک پرهور – برگردان: احمد شاملو – مادر میبافه پسر میجنگه به نظر مادره این وضع خیلی طبیعیه. – پدره چی؟ اون چیکار میکنه؟ – پدره کار میکنه… زنش میبافه پسرش میجنگه خودش کار میکنه. به نظر پدره این وضع خیلی طبیعیه. – خُب، پسره...
باربد کیوان – در تاكسی نشستهام و رانندهی جوان، نوار جديد سياوش قميشی را گذاشته است. نوبت به ترانهی “تصور كن” میرسد. میبينم كه مسافران از نسلهای مختلف يك باره ساكت میشوند، به فكر فرو میروند و همراه با خواننده تا كلام و نُت آخر، دنيايی متفاوت...
رفعت العرعیر – ترجمهی: سپیده جدیر – هر شاعری که کشته میشود، رویایی از رویاهای زمین کم میشود و کم کم همه در بی رویایی محض فرو میرویم؛ نه فقط غزه، که همهی ما فرو میرویم. رفعت العرعیر، شاعر، استاد دانشگاه و نویسندهی محبوب فلسطینی در حملات هوایی اسرائیل...
محمود درویش – ترجمهی: فیروزه زمانی – «من رویای زنبقهای سفید میبینم، خیابانهای پُر آواز، خانهای از روشنایی. من قلبی مهربان میخواهم، نه گلوله. روزی روشن میخواهم، نه لحظهی دیوانهوار فاشیستی پیروزی. من کودکی میخواهم که در خیال روزی سراسر خنده باشد،...