مارتین اسلین – برگردان: حسینعلی طباطبایی – «عشق مثل این میماند، که آدم بازوی برهنهاش را در آب یک برکه شناور کند، جایی که علفها از بین انگشتها میلغزند. عشق رنجی است، که یک درخت مست احساس میکند، به هنگامی که باد وحشی در شاخههایش میپیچد، میلرزد و...
علی شریعت کاشانی – «به اندیشیدن خطر مکن روزگار غریبی است، نازنین!»(۱) میدانیم که شاملوی شاعر در بخش بزرگی از شعر خویش، از «قطعنامه» (۱۳۳۰) و «هوای تازه» (۱۳۳۵) تا دو دفتر «در آستانه» (۱۳۷۶) و «حدیث بیقراری ماهان» (۱۳۷۹)، همواره نگران ایرانِ استبدادزده،...
مریم ناصحی – «چيزهايی هست، که نمیتوان بر زبان آورد؛ چرا که واژهای برای بيان آنها وجود ندارد. اگر هم وجود داشته باشد، کسی معنای آن را درک نمیکند. اگر من از تو نان و آب بخواهم، تو درخواست مرا درک میکنی … اما هرگز اين دستهای تيرهای را که قلب مرا در...
حافظ موسوی – «بخش مهمی از شعر مشروطه تحت تاثیر پیروزی انقلاب اکتبر و نفوذ مارکسیسم لنینیسم در بین روشنفکران ایران، به بیان مستقیم رنجهای دهقانان، کارگران و سایر زحمتکشان و طرح مطالبات آنها اختصاص یافته است. مضمون اغلب این نوع اشعار، دعوت کارگران و سایر...
فرانسیس مارمانده – موسیقی بلوز، روایتی دیگر از تاریخ ایالات متحده است؛ نات هنتوف تهیه کنندهی آثار چارلز مینگوث و مفسر سیاسی میگوید: «من موسیقی جاز را به عنوان نشانهای از مقاومت آموختم.» او در سال ١٩٥٦ به دلیلِ این که میخواست زن سیاهپوست جوانی را استخدام...
کارل مارکس – ترجمهی: زهره مهرجو – هرگز با آنچه مدام روحم را مشغول ساخته… توان سازش کردنم نیست، هرگز آرام نمیگیرم… من باید بیوقفه تلاش کنم! دیگران شادی را تنها به وقت فراغت میشناسند، آزادانه خودستایی میکنند… و مکرٌر در نیایش و شکرگزارند. من...