مریم ناصحی – «چيزهايی هست، که نمیتوان بر زبان آورد؛ چرا که واژهای برای بيان آنها وجود ندارد. اگر هم وجود داشته باشد، کسی معنای آن را درک نمیکند. اگر من از تو نان و آب بخواهم، تو درخواست مرا درک میکنی … اما هرگز اين دستهای تيرهای را که قلب مرا در...
فرانسیس مارمانده – موسیقی بلوز، روایتی دیگر از تاریخ ایالات متحده است؛ نات هنتوف تهیه کنندهی آثار چارلز مینگوث و مفسر سیاسی میگوید: «من موسیقی جاز را به عنوان نشانهای از مقاومت آموختم.» او در سال ١٩٥٦ به دلیلِ این که میخواست زن سیاهپوست جوانی را استخدام...
فرید صابری – ملاحظاتی ماتریالیستی دربارهی عاشقانههای شاملو لبانت به ظرافت شعر شهوانیترین بوسهها را به شرمی چنان مبدل میکند که جاندار غارنشین از آن سود میجوید تا به صورت انسان درآید. «آیدا در آینه» در مستند «کلام آخر» (۱۹۹۶) دربارهی زندگی احمد شاملو،...
محمدحسین مشیری – ادبیات کارگری در ایران داستاننویسی معاصر ایران به ویژه از سالهای دههی ۱۳۷۰ به این سو، همزمان با نهادینه شدن سانسور در جمهوری اسلامی و رشد نقدینگی در جامعه و پیدایش مشاغل کاذب، هر چه بیشتر از محیطهای کارگری دور شده و به فضاهای بسته و عوالم...
مریم ناصحی – همانند بسیاری دیگر، من عرق ریختن آموختم نه فهمیدم مدرسه چیست و نه دانستم بازی چه معنایی دارد در سپیده دم، آنها مرا از رختخواب بیرون کشیدند و در کنار پدر، با کار بزرگ شدم. برای ویکتور خارا، گویا همه چیز با سپتامبر در آمیخته بود. روزی از روزهای...
جوآن بایز – برگردان: م. آزاد – مانی صالحی – بخش اول — «خستهگان و تُهیدستانتان را به من بدهید تودههای بر هم انباشتهتان را که مشتاق تنفس آزادند تیرهروزانی که از کرانهی نعمت و فراوانی شما سر باز میزنند اینها را، این بیخانمانها و...